بررسی مولفه های امید در دو شخصیت گیو و کاموس کشانی از شاهنامه فردوسی بر اساس نظریه اسنایدر
محل انتشار: دوفصلنامه مطالعات ایرانی، دوره: 23، شماره: 45
سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 221
فایل این مقاله در 21 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_JISUK-23-45_012
تاریخ نمایه سازی: 29 خرداد 1403
چکیده مقاله:
شخصیت پردازی به عنوان یکی از مهم ترین شاخصه های روایتگری، نقش مهمی در ماندگاری و برجستگی آثار داستانی ایفا می کند. شخصیت ها زیربنای اصلی هر سازه داستانی هستند و هر چه نویسنده بتواند شاکله داستان خود را بر روی پایه های شخصیتی استوارتری بنا کند، می تواند به جادوانگی اثرش امیدوارتر باشد. در میان آثار کلاسیک ادبیات جهان، شاهنامه فردوسی اثری است که فراتر از آثار هم رده خود به عناصر داستان نویسی اهمیت داده و حتی در بسیاری از موارد به معیارهای امروزی روایتگری پهلو می زند. شخصیت های این اثر بزرگ ادبی، ویژگی های اجتماعی، روانی و فردی منحصر به فردی دارند که آنها را به قهرمانانی چندبعدی تبدیل کرده اند. با توجه به ماهیت حماسی شاهنامه، امید و نیروی انگیزه یکی از مولفه های روانی و روحی کاربردی است که حضورش به عنوان نیروی محرکه و پیش برنده برای اهداف حماسی در شخصیت ها احساس می شود. در پژوهش حاضر، به بررسی مولفه امید با تکیه بر نظریه اسنایدر در دو شخصیت گیو و کاموس که از نظر رفتاری کاملا با یکدیگر تفاوت دارند و ویژگی های مثبت و منفی شخصیتی در آنها بارز است، پرداختیم. تفکر هدف، تفکر گذرگاه و تفکر عامل مولفه های این بررسی هستند و در نهایت نتایج بررسی های این مقاله نشان می دهد که طبق نظریه اسنایدر، مولفه امید با همه ابعاد پیچیده روانشناختی آن، اصلی ترین عامل محرک و پیش برنده این دو شخصیت برای خلق صحنه های حماسی و قهرمانی است. تفکر هدف و عامل در شخصیت گیو خود را به روشنی می نمایاند و در نتیجه بعد انگیزشی امید در او غعالانه عمل می کند.
نویسندگان
کیمیا کلهری
کارشناس ارشد- دانشگاه بوعلی سینا همدان
لیلا هاشمیان
عضو هیات علمی/دانشگاه بوعلی سینا