بررسی رابطه سبک های دلبستگی و تنظیم هیجان در زنان متاهل

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 359

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

FPAICONG05_089

تاریخ نمایه سازی: 23 خرداد 1403

چکیده مقاله:

زمینه و هدف: تنظیم هیجان به توانایی مدیریت هیجانها و راهبردهایی اشاره دارد که برای کاهش، افزایش یا نگهداری تجربه های هیجانی در موقعیت های مختلف به کار می رود. مطالعات متعددی سیستم دلبستگی را به عنوان بسط دهنده طبیعی ظرفیت تنظیم هیجانی شناسایی کرده اند. دلبستگی، پیوند عاطفی- هیجانی نسبتا پایداری است که میان مادر و فرزند یا افرادی که نوزاد در تعامل منظم و دائم با آن ها است ایجاد می شود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی و تنظیم هیجان در زنان متاهل صورت گرفت.روش پژوهش: روش این پژوهش همبستگی و جامعه آن شامل زنان متاهل با دامنه سنی ۲۵ تا ۴۰ سال ساکن شهر زنجان است که به روش نمونه گیری دردسترس تعداد ۲۱۰ نفر از آنان انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه سبک های دلبستگی (AAI) و دشواری تنظیم هیجان (DERS) استفاده شد. در این پژوهش داده های حاصل از اجرای پرسشنامه های سبک های دلبستگی و تنظیم هیجان با استفاده از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون تحلیل و تمام مراحل تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه ۲۶ انجام شد.یافته ها: نتایج نشان داد ضریب همبستگی بین تنظیم هیجان با سبک دلبستگی ایمن ۰/۱۷- و سبک دلبستگی ناایمن- اضطرابی ۰/۴۲ به ترتیب در سطوح کمتر از ۰/۰۵ و ۰/۰۱ معنادار می باشند اما ارتباط معناداری میان تنظیم هیجان و سبک دلبستگی اجتنابی مشاهده نشد. نتیجه گیری: می توان گفت اشخاصی که از نظر دلبستگی ایمن تر هستند، نسبت به زندگی خوش بین تر بوده و ارزیابی های فاجعه بار کمتری از خطرات و تهدیدها انجام می دهند. آن ها هم چنین به قابلیت های خود درمقابله با تهدیدها و چالش ها، اطمینان بیشتری داشته و تمایل دارند از راهبردهای تنظیم هیجانی سازنده تر و موثرتر استفاده کنند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که مشکلات تنظیم هیجان با دلبستگی ناایمن همبستگی مثبت و با دلبستگی ایمن همبستگی منفی دارد؛ درواقع افراد با دلبستگی ایمن، بهتر از افرادی که دلبستگی ناایمن دارند، می توانند هیجانات خود را تنظیم کنند.

نویسندگان

فاطمه نوری

دانشجوی کارشناسی ارشد مشاوره خانواده، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران

احمدرضا کیانی

دانشیار گروه مشاوره، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران

حسین قمری گیوی

استاد تمام گروه مشاوره، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران