بررسی رابطه ی علوم اعصاب شناختی و برخی مولفه های علوم تربیتی

علوم اعصاب شناختی حوزه علمی است که با تمرکز خاص بر روی اتصالات عصبی مغز که در فرآیندهای ذهنی نقش دارند، هدف ما در این مطالعه بررسی ارتباط میان علوم لعصاب شناختی و برخی مولفه های علوم تربیتی ست. روش اجرای این پژوهش مطالعه ی کتابخانه ای وتحلیلی ست در جمع آوری داده از سعی شده از به روز ترین مقالات داخلی و غالبا خارجی در این زمینه استفاده گردد. یافته های این بررسینشان می دهد علوم اعصاب با ارائه دانش ارزشمند و کاربردهای عملی برای معلمان تاثیر مثبتی بر آموزش گذاشته است. برنامه های توسعه حرفهای علوم اعصاب آموزشی دانش معلمان را از مفاهیم علوم اعصاب افزایش داده و آنها را به استراتژی های مفید برای برنامه ریزی درسی، ارزیابی ومشارکت دانش آموزان مجهز کرده است. درک نقش مغز در یادگیری برای معلمان مهم است تا رویکرد خود را تنظیم کنند و مشارکت دانشآموزان را کنترل کنند. نشان داده شده است که مداخلاتی که دانش آموزان را در مورد ساختار و عملکرد مغز آموزش می دهند، انگیزه وخودپنداره را به عنوان یادگیرندگان افزایش می دهد. با این حال، نیاز به اطلاعات معتبر در مورد علوم اعصاب در آموزش اولیه معلمان برایجلوگیری از گسترش شبه عصب شناسی در مدارس وجود دارد. معلمان، به عنوان متخصصان در زمینه آموزشی، باید توانمند باشند تا دانش علوماعصاب را در عمل آموزشی خود ادغام کنند و مشارکت کنندگان فعال در این زمینه باشند. به طور کلی، ادغام علوم اعصاب در آموزش و پرورشپتانسیل بهبود شیوه های تدریس و افزایش نتایج یادگیری دانش آموزان را دارد

کلیدواژه ها:

علوم اعصاب شناختی ، علوم تربیتی