تاثیر استراتژی های یادگیری فعال بر مهارت های تفکر انتقادی کودکان

در نظام های آموزشی نوین، توجه ویژه ای به پرورش مهارت های تفکر انتقادی در کودکان به عنوان مهارتی کلیدی برای حل مسئله، تصمیم گیری و خلاقیت، وجود دارد. تحقیقات نشان داده است که یادگیری فعال، رویکردی موثر در پرورش تفکر انتقادی کودکان است. در این رویکرد، کودکان به جای انفعال در فرایند یادگیری، نقشی فعال ایفا می کنند و با پرسشگری، بحث و گفتگو، کاوش و حل مسئله، به درک عمیق تر مفاهیم دست می یابند. جهان امروز به سرعت در حال تغییر است و کودکان برای موفقیت در این دنیای پیچیده، نیازمند مهارت های تفکر انتقادی هستند تا بتوانند اطلاعات را تجزیه و تحلیل کرده، به طور مستقل فکر کنند و راه حل های خلاقانه برای مسائل ارائه دهند. تفکر انتقادی مهارتی اساسی برای موفقیت در تحصیلات عالیه و بازار کار است. کارفرمایان به دنبال استخدام افرادی هستند که بتوانند به طور مستقل فکر کنند، مشکلات را حل کنند و با چالش ها به طور موثر مقابله کنند. یادگیری فعال به کودکان قدرت می دهد تا در یادگیری خود نقش فعال ایفا کنند و اعتماد به نفس و انگیزه آنها را برای یادگیری افزایش می دهد. با توجه به اهمیت و ضرورت پرورش تفکر انتقادی در کودکان، پژوهش حاضر به بررسی تاثیر استراتژی های یادگیری فعال بر مهارت های تفکر انتقادی کودکان می پردازد. در این پژوهش، به بررسی تاثیر استراتژی های یادگیری فعال بر مهارت های تفکر انتقادی کودکان پرداخته می شود.

کلیدواژه ها:

یادگیری فعال ، تفکر انتقادی ، کودکان ، حل مسئله.