بازخوانی نقادانه پیش فرض های روش شناسانه مفهوم شهر خلاق ریچارد فلوریدا

سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 46

فایل این مقاله در 8 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_PAYA-6-61_034

تاریخ نمایه سازی: 25 اردیبهشت 1403

چکیده مقاله:

در سالیان گذشته مفهوم شهر خلاق به یکی از مفاهیم پرکاربرد مطالعات شهری و حوزه های مرتبط با برنامه ریزی و سیاست گذاری توسعه شهری تبدیل شده و توانسته است اعتبار زیادی کسب کند. پژوهش حاضر با شیوه توصیفی، تحلیلی به نقد چهار فرض اساسی فلوریدا در ارتباط با مفهوم شهر خلاق می پردازد. مفهوم شهر خلاق نزد فلوریدا، دارای چهار پیش فرض اساسی است: اولا نوعی صورت بندی جدید از مفهوم طبقه بر مبنای خلاقیت و مفروض گرفتن وجود چنین طبقه ای؛ دوما مفروض گرفتن سلطه اقتصاد خلاق بر ساختارهای اقتصادی عصر حاضر؛ سوما مفروض گرفتن رابطه میان طبقه خلاق و توسعه اقتصادی و چهارما باور به کارآمدی این نظریه در جغرافیاهای گوناگون. نقدهای وارد بر این مفروضات را می توان شامل انتساب دلبخواهی خلاقیت به گروه های گوناگون، عدم دقت در فهم سلطه اقتصاد خلاق، عدم وجود رابطه مستحکم و علی میان طبقه خلاق و توسعه پایدار اقتصاد شهر و در نهایت محدود بودن به جغرافیای اروپایی و آمریکایی دانست. نقدهای وارد بر مفهوم شهر خلاق فلوریدا از سمت سه دیگاه نظری صورت گرفته است: دیدگاه مارکسیستی که بر نقد همسویی شهر خلاق با نظریات نئولیبرالی تاکید دارد، دیدگاه مبتنی بر مطالعات فرهنگی که بر بازاری سازی هنر در نظریه فلوریدا نقد وارد می آورد و دیدگاه متمرکز بر مبنای جغرافیایی که بر ناکارآمدی نظریات فلوریدا در جغرافیای جنوب جهانی تاکید دارند. پژوهش حاضر پیشنهاد می کند تا مفاهیم اصلی فلوریدا مورد بازخوانی انتقادی قرار گرفته و پژوهشگران داخلی بر تمایزات جغرافیایی ایران با مناطق مورد بحث فلوریدا توجه داشته باشند.

نویسندگان

محمد سجاد محبوبی

دانشجوی کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری گرایش آمایش شهری، دانشگاه تهران(نویسنده رابط)

مهدی یار حیدری

دانشجوی کارشناسی ارشد علوم اقتصادی گرایش مالی اسلامی، دانشگاه خوارزمی تهران