دلالت الفاظ از منظر اصولیون و معناشناسان

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 110

فایل این مقاله در 20 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_PAYA-5-59_105

تاریخ نمایه سازی: 1 اردیبهشت 1403

چکیده مقاله:

زبان از دو مولفه لفظ و معناه تشکیل شده است و ارتباط وثیق میان الفظ والمعناه موجب می گردد تا ذهن انسان از تصور الفظه به تصور معنا منتقل گردد. ماهیت منشا و خاستگاه این ارتباط همواره مورد توجه فلاسفه زبان زبان شناسان و اصولیان بوده است. برخی این ارتباط را ناشی از وضیع و قرارداد دانسته و برخی دیگر معتقدند که دلالت الفاظ بر معانی دلالت طبعی است. گروهی آن را حاصل جعل و اعتبار واضع می دانند و گروهی دیگر معتقدند که رابطه واقعی و تکوینی میان الفاظ و معانی وجود دارد. هم چنین دسته ای از صاحب نظران وضع الفاظ برای معانی را فعل انسان می دانند و معتقدند که بشر الفاظ را برای معانی وضع کرده است و دسته ای دیگر معتقدند که واضع الفاظ و لغات کسی جز خداوند نیست. تمامی نظرات یاد شده و هر آن چه که به نحوی رابطه میان الفاظ و معانی را مورد توجه قرار میدهد تحت عنوان نظریات وضع در زبان شناسی و علم اصول مطرح می گردد. بررسی آراء اصولیان و زبان شناسان در این مقاله روشن می سازد که انتقال ذهن از الفاظ به معانی مطابق یک قانون عام از قوانین ذهن بشری صورت میگیرد که زبان شناسان و روان شناسان آن را قانون الداعی معانی نامیده اند. بدین معنا که اقتران اکید میان لفظ و معنا موجب میشود که تصور لفظ، معنا را در ذهن بشر تداعی نماید اقتران میان لفظ و معنا خود ریشه در وضع الفاظ دارد. انسان برای انتقال مفاهیم به دیگران و رفع نیازهای خود در جامعه اقدام به وضع یک سلسله الفاظ نموده است. این وضع و قرار داد، اقتران لفظ و معنا و در نتیجه علاقه و رابطه میان آن در و در نهایت دلالت لفظ بر معنا را موجب می گردد.

نویسندگان

عباس نوری

سطح چهار(دکتری) حوزه علمیه قم

احمد فیاض نیک

سطح سه (ارشد)حوزه علمیه قم