بررسی ریشه های زن ستیزی در هزارویک شب
محل انتشار: ششمین همایش پژوهشهای ادبی
سال انتشار: 1391
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 2,606
فایل این مقاله در 19 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
LRC06_038
تاریخ نمایه سازی: 12 اردیبهشت 1392
چکیده مقاله:
زن محوری ترین و اصلی ترین موضوع هزار ویک شب است که تقریباً در تمام داستان ها نقش دارد و مهم تر اینکه هزارویک شب اثری است که خلق آن به یک زن منسوب شده است. بنابراین بررسی نقش زن و جایگاه او در هزارویک شب موضوعی است که از دیدگاه های مختلف جامعه شناسانه و روانشناسانه قابل بررسی و تفکر است. زن در هزارویک شب موجودی شرور، عشوه گر، حیله گر، شهوت ران و خیانت کار توصیف شده که فقط برای فرونشاندن آتش هوس و شهوت مرد دانسته شده است. این مقاله درصدد است به این پرسش پاسخ گوید که چرا سیمای زن در هزارویک شب تصویری ناخوشایند است و به کدام علل روانی و اجتماعی، زن این موجود ظریف و ستودنی، از جایگاه خود فرو می افتد و مظهر شر می شود تا جائی که برای نیل به اهدافش به مکر و حیله متوسل می شود؟ برخلاف آنچه اغلب تصور می شود زنان هزارویک شب فقط زنان حیله گر و نیرنگ باز نیستند بلکه در هزارویک شب با شخصیت های متنوعی از زنان روبرو می شویم: زنان پرهیزکار و پارسا، زنان باهوش و مدبر، عجوزها، کنیزها، زنان ساحر و... ریشه چنین دید و نگاه منفی نسبت به زنان را باید در فرهنگ و عقاید و باورهای ملل مشرق زمین جست و جو کرد. با توجه به فرهنگ و تفکر مردسالار در این جوامع، و محدودیت ها و محرومیت هایی که زنان با آن روبرو هستند و از بسیاری از فعالیت های اجتماعی و فرهنگی محروم اند، طبیعی است که به دنبال راه های گریز و نجات خود به شیوه های مختلف باشند. بنابراین زایش زن فریبکار نتیجه ی جور و ستمی است که جامعه ی مردسالار بر زن تحمیل می کند.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
حسین حسن پورآلاشتی
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مازندران
سوگل خسروی
د انشجوی دوره ی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مازندران