پژوهشی بر عنصر پیرنگ، مدل کنشگران و موقعیت های روایی در داستان های «پادشاه و کنیزک» و«صیاد سبزپوش» از مثنوی

سال انتشار: 1391
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 59

فایل این مقاله در 16 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_PAZAND-8-29_004

تاریخ نمایه سازی: 19 اسفند 1402

چکیده مقاله:

در روایت ­شناسی تلاش بر این است تا بتوان به الگوهای روایی روشنی دست یافت. بنابر روش­های روایت­ شناسی، می­توان هر داستان را با توجه به ساختارهای روایی آن تجزیه و تحلیل کرد. مثنوی یکی از بهترین و تاثیرگذارترین آثار شناخته شده در ادبیات فارسی است. شناخت کم و کیف روایت در اثر مولوی می ­تواند ما را با امکانات و توانایی­های بزرگان ادب آشنا کند و زمینه­ای برای خلق و ابداع شیوه ­های جدید فراهم آورد. در مقاله حاضر، سعی بر این است تا نظام روایی داستان­های« پادشاه و کنیزک» و «صیاد سبزپوش» از مثنوی، بر اساس یافته­ های ساختارگرایان بررسی شود. در این دو داستان، با استفاده از رویکرد نشانه- معناشناسی مکتب پاریس و بر اساس روش روایت ­شناسی، ژپ لینت ولت، پراپ و گریماس، ابعادی همچون عنصر پیرنگ، مدل کنشگران و موقعیت­های روایی، بررسی می­ شود. با بررسی­های انجام شده به این نتیجه می ­رسیم که نوع ادبی این داستان­ها روایت است.

نویسندگان

علی عباسی

دانشیار، گروه زبان و ادبیات فرانسه، دانشگاه شهید بهشتی

مهسا معماریانی

دانشجوی کارشناسی ارشد زبانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی