زمان گذران در نگاه بیقرار خیام

سال انتشار: 1383
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 25

فایل این مقاله در 37 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_PERLIT-47-192_002

تاریخ نمایه سازی: 9 اسفند 1402

چکیده مقاله:

معمای پیچیده هستی، همواره، همچون رازی سر به مهر، کنجکاوی آدمی را برانگیخته و او را در درازنای زمان به خود مشغول داشته است. اندیشمندان جهان، با درنگ در این معمای مبهم، هرکس به شیوه ای، پندارهای خویش را بازگفته است. حکیم عمر خیام نیشابوری از اندیشه ورزان نامدار ایرانی ست که در سروده های اندک خود، پرسشهایی ژرف و شگرف در انداخته و برای آسوده شدن از دست این پرسشهای جانگزای بی پاسخ راههایی را پیش نهاده و بازگفته است. ژرفای اندیشه خیام را از عمق همین درنگها، پرسشها و تردیدهای بنیادین می توان دریافت و شخصیت او را از لابه لای همین سوالات جسارت آمیز می توان بازشناخت. او وقتی در گذر پرشتاب زمان، ناخرسند، به حیرتی آمیخته به بدبینی دچار می شود، به این باور می رسد که هیچ چیز «حقیقی تر» از «دمی» که در آن به سر می برد و لحظه ای که در آن نفس می کشد، نیست. پس بهترین راه زندگی را برای خود و دیگران در آن می بیند که این دم را غنیمت بشمارند و فرصت خود را بیهوده از دست ندهند و آشکارا سفارش می کند که: چون بوده گذشت و نیست نابوده پدید       خوش باش، غم بوده و نابوده مخور با توجه به این که مضمون «غنیمت شمردن فرصت» و «زیستن در حال» از مضمونهای بنیادین رباعیهای خیام است، در این نوشته کوشیده شده است تا این موضوع به اندازه توان، بررسی شود.