نقد دیدگاه هگل در باره اخلاق دینی از منظر قرآن و نهج البلاغه
محل انتشار: همایش منطقه ای اخلاق اجتماعی از منظر قرآن و عترت
سال انتشار: 1391
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 2,461
فایل این مقاله در 24 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
TAFTIAUMAAREF01_035
تاریخ نمایه سازی: 31 فروردین 1392
چکیده مقاله:
از هگل به عنوان یکی از فلاسفه درجه یک در فلسفه غرب یاد می شود.گرچه تفکر عقلانی بشر در باره آموزه های دینی قدمتی طولانیدارد و سابقه آن چه بسا به انسان های اولیه می رسد ،زیرا از بدو تولد انسان ،به طور فطری از عقل و دین بهره داشته است،لما تاریخپیدایش اصطلاح فلسفه دین به اوایل قرن هجدهم می رسد. هگل از نخستین کسانی است که این واژه را همراه فلسفه های مضافی چونفلسفه هنر ،فلسفه ذهن و فلسفه تاریخ به کار برده است. درست است که در آثار هگل در باره فلسفه دین اختلاف ها و تغییراتی یافت می شودو این امر موجب شده که از زمان حیات او تاکنون درباره دیدگاه وی نسبت به فلسفه دین دو تفسیر مختلف مطرح شود که یکی به صداقت او در تدین به مسیحیت و تبیین فلسفی آموزه های کتاب مقدس حکم کرده و دیگری به دشمنی با نقاب فلسفه او نسبت به مسیحیت و اومانیستی بودن اندیشه او تعبیر نماید ،اما بهتر است ما نیز به تلاش هگل در ایجاد وحدت و جمع بین نظرات مختلف ارج نهیم و تلاش کنیم نظرات مختلفی که در تفسیر فلسفه دین هگل بیان شده جمع نماییم،یعنی با فلسفه او همان گونه عمل کنیم که او با فلسفه های دیگررفتار کرده است.در این صورت چندان دشوارنخواهد بود که ببینیم اختلاف زیادی میان دو تفسیر معروف مطرح شده در باره فلسفه دین هگل وجود ندارد. از طرفی هگل درد دین دارد و به مبانی مذهب لوتری وفادار است و زیربنای اندیشه فلسفی او را اندیشه دینی تشکیل می دهد ،اما از طرفی دیگر یک مسیحی در پروتستان لوتری حق دارد به تشریفات مذهبی حداقلی اکتفا کرده و با آزادی اراده آیات و آموزه های کتاب مقدس را تفسیر نماید و در امور دینی به اراده فردی تکیه کند و از کلیسا و تفسیر کشیش بی نیاز باشد. لذا عنایت و توجه به مبانی مذهب پروتستان و تفاوت آن با مذاهب دیگر مسیحیت کلید این معما می باشد. فلسفه هگل مسیحیت باطنی است زیرا گرچه در معنی و محتوی با مسیحیت یکسان است در صورت با آن فرق دارد . فلسفه،محتوایمطلق را به صورت اندیشه محض عرضه می کند.اصولا دشواری کار هگل در این بود که خواست از آموزه های عقل ستیز مسیحیت تبیینعقلانی ارائه دهد. از نظر قرآن کریم عقل گرچه لازم است اما هرگز کافی نیست . لذا ادعای هگل مبنی بر توانایی انسان برای فهم مطلق هستی و گذر از اندیشه خداوند پیش از خلقت جهان ،ادعایی گزاف است. به علاوه،آموزه هایی هم چون تجسد و تثلیث در قرآن کریم به شدت رد شده ولذا جایی برای توجیه عقلی و فلسفی آنها باقی نمی ماند. امیرالمومنین(ع)در جاهای مختلفی بر محدودیت عقل بشری به ویژه در امور غیبی و شناخت کامل خدا تصریح کرده ازجمله درخطبه 4/159،ص 211 می فرماید: خدایا!حقیقت بزرگی تو را نمی دانیم ،جز آن که می دانیم تو زنده ای و احتیاج به غیر نداری،خواب سنگین یا سبک تو را نمی رباید. هیچ اندیشه ای به تو نرسد و هیچ دیده ای تو را ننگرد،اما دیده ها را تو می نگری،و اعمال انسان ها را شماره فرمایی،و قدم ها و موی پیشانی ها به دست تو است ،خدایا آنچه را که از آفرینش تو می نگریم،و از قدرت تو به شگفت می آییم و بدان بزرگی قدرت تو را می ستاییم ،بسی ناچیز تر است دربرابر آنچه که از ما پنهان، و چشم های ما از دیدن آنها ناتوان ،و عقل های ما از درک آنها عاجز است،و پرده های غیب میان ما و آنها گسترده می باشد.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
محمدابراهیم بخشنده
استادیارگروه معارف اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قائمشهر
مراجع و منابع این مقاله:
لیست زیر مراجع و منابع استفاده شده در این مقاله را نمایش می دهد. این مراجع به صورت کاملا ماشینی و بر اساس هوش مصنوعی استخراج شده اند و لذا ممکن است دارای اشکالاتی باشند که به مرور زمان دقت استخراج این محتوا افزایش می یابد. مراجعی که مقالات مربوط به آنها در سیویلیکا نمایه شده و پیدا شده اند، به خود مقاله لینک شده اند :