تحلیل کاربردهای دلالتی و وصفی براساس افعال غیرمستقیم گفتاری
محل انتشار: دوفصلنامه منطق پژوهی، دوره: 14، شماره: 2
سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 114
نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_LOGIC-14-2_001
تاریخ نمایه سازی: 14 بهمن 1402
چکیده مقاله:
یکی از پرسش های مهم در باب توصیفات معین، تفاوت میان کاربردهای دلالتی و وصفی از این توصیفات است. دانلان به نظریه های راسل و استراوسون درباره توصیفات معین به این دلیل که هر دوی آن ها موفق نمی شوند کاربرد دلالتی را توضیح دهند، ایراد می گیرد اما هیچ جا به ما مجموعه ای از شرایط لازم و کافی را برای تشخیص هیچ کاربردی نمی دهد. کریپکی نیز معتقد است تفاوت کاربردهای دلالتی و وصفی، در واقع تفاوت میان دلالت گفتار گوینده و دلالت معناشناختی است. دلالت گفتار گوینده و دلالت معناشناختی در کاربرد وصفی با هم منطبق اند، اما در کاربرد دلالتی، ممکن است با هم متفاوت باشند. براساس نظریه افعال گفتاری، روایت کریپکی نمی تواند کاملا درست باشد، با این حال، تفاوت میان دلالت گفتار گوینده و دلالت معناشناختی شبیه تفاوتی است که میان مراد گوینده و معنای جمله وجود دارد، هرچند کریپکی روش عجیبی را برای بیان آن اتخاذ می کند، زیرا دلالت، برخلاف معنا، یک فعل گفتاری است. اما راه حل سرل برمبنای نظریه افعال غیرمستقیم گفتاری اوست؛ یعنی گوینده چیزی می گوید، منظورش آن چیزی است که می گوید اما چیز دیگری را هم منظور دارد. در روایت سرل، فعل مضمون در سخن اولیه گوینده که به معنای حقیقی در اظهار او بیان نمی شود، به صورت غیرمستقیم از طریق انجام فعل مضمون در سخن ثانویه او که به معنای واقعی بیان می شود، انجام می گیرد. از نظر سرل، همه کاربردهای دلالتی دانلان فقط کاربردهایی اند که در آنجا گوینده توصیف معینی را به کار می برد که رویه ثانویه ای را که دلالت ذیل آن انجام می شود، بیان می کند.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
غلامرضا حسین پور
استادیار پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی