بررسی رابطه بین هوش هیجانی با سبک فرزندپروری مادران کودکان
محل انتشار: اولین همایش علمی دانشجویان علوم تربیتی ایران
سال انتشار: 1390
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 7,920
متن کامل این مقاله منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل مقاله (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
CISEDUCATION01_013
تاریخ نمایه سازی: 27 فروردین 1392
چکیده مقاله:
هوش هیجانی 3 جدیدترین تحول در زمینه تفکر و هیجان است، این اصطلاح اولین بار توسط مایروسالووی ( 1990مطرح شد (مایروسالووی، 1990 به نقل از اسماعیلی، احدی، دلاور، شفیع آبادی). در حیطه هوش هیجانی نظریات مختلفی وجود دارد ولی آنچه مورد نظر پژوهش حاضر است نظریه دانیل گلمن در مورد هوش هیجانی میباشد. توصیف گلمن از هوش هیجانی چهار زمینه را در بر میگیرد. 1- خودآگاهی 2- خودمدیریتی 3- آگاهی اجتماعی 44 - مدیریت رابطه (برادبری،- گریوز، 1953 ترجمه :گنجی 1384 ) این چهار مهارت هوش هیجانی گلمن به دوگروه از قابلیت های اولیه تقسیم می شوند: 1قابلیت فردی که در نتیجه مهارت های خودآگاهی و خود مدیریتی است. 2- قابلیت اجتماعی که نتیجه مهارت های آگاهی .( اجتماعی و مدیریت رابطه می باشد. (گلمن، 1999 ، ترجمه پاشا، 1383خانواده به عنوان کوچک ترین واحد اجتماعی و از ارکان اصلی و عمده هر جامعه به شمار می آید. محیط خانه مهم ترین و اولین عاملی است که بر رشد شخصیت افراد اثر می گذارد. ایده آل و آرزوهای والدین، سبک فرزندپروری آن ها و هوشهیجانی همگی می توانند بر شکل دهی رفتار کودک و سلامت روان او تأثیر بگذارند. (بهرامی احسان، 1387 ). نحوه رفتار والدینبا فرزندان، نتایج عمیق و دیرپایی بر زندگی عاطفی بچه ها باقی می گذارد، همچنین برخورداری والدین از هوش عاطفی برای فرزندان مزایای بی شماری دارد. (گلمن 1999 ، ترجمه حمید رضا بلوچ 1387 ) بامریند( 1971 ) سه سبک تربیتی شناختهشده والدینی را معرفی کرد: استبدادی، اقتدار منطقی، آسانگیر. مک کورد و همکارانش در تحقیقات خود دریافتند که در میان خانواده های طبقه کارگر، فرزندان نرمال و مطمئن به خود، متعلق به خانواده هایی بودند که مادر خانواده انعطاف پذیریو قدرت درک هیجانات و احساسات آن ها را داشت. (دارلینگ و استرنبرگ، 1993 به نقل از فراهانی 1386 ). بنابراین هدف این پژوهش بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سبک فرزندپروری میباشد
نویسندگان
راضیه جلوانی
کارشناسی ارشد، مشاوره خانواده، دانشگاه تهران
ساناز برزگرکهنمویی
کارشناسی ارشد، مشاوره خانواده، دانشگاه تهران
مراجع و منابع این مقاله:
لیست زیر مراجع و منابع استفاده شده در این مقاله را نمایش می دهد. این مراجع به صورت کاملا ماشینی و بر اساس هوش مصنوعی استخراج شده اند و لذا ممکن است دارای اشکالاتی باشند که به مرور زمان دقت استخراج این محتوا افزایش می یابد. مراجعی که مقالات مربوط به آنها در سیویلیکا نمایه شده و پیدا شده اند، به خود مقاله لینک شده اند :