منجی گرایی و چشم انداز عقلانیت در جهان؛

سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 159

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ZIARAT01_002

تاریخ نمایه سازی: 16 دی 1402

چکیده مقاله:

در طول تاریخ راهزنیهای جهل و نادانی، راه خرد را تیره و تار نمود و به رغم آن هنوز راه رشد و کمال به همت مصلحان و احیاگران باقی مانده است. تجربه انسان معاصر در غرب در محوریت بخشیدن به خرد در اندیشه دکارتی راهی جدید را گشود که به رغم امتیازات آن، حجاب هایی را نیز فراهم نمود. انسان مدرن پنداشت همه چیز را باید »محدوده عقل تنها« بیازماید و آرمان »عقل خودبسنده« را دنبال نمود؛ اما عجز و ناتوانی انسان در پیمودن این راه باعث تنزل مداوم از همان مرام عقل و خرد گردید.عقل خودبنیاد فلسفی فیلسوفانی چون دکارت، کانت و هگل به تجربهگرایی تنزل یافت. تجربهگرایی به فایدهگرایی و سنجش امور براساس »چرتکه لذت و الم« تقلیل یافت. انسان پرتابشده در »دازاین« و »آنجابودگی« چاره ای جز پذیرش حصار لحظات در »وجودگرایان« نداشت و عمل گرایی و سپس نسبیتگرایی عاملانی شدند که خرد بشری را از دستیابی به حقیقت محض بازداشتند و حقیقت چیزی جز بازیچه هوی و هوس نگردید.این سخن زیبای امام علی(علیه السلام) گویای این وضع آشفته خرد و عقلانیت بشری و اسارت عقل است: »کم من عقل اسیر عند هوی امیر.« پیامد این وضعیت »بحران معنا« و »خمودگی عقلانیت« بود که حجابها و توهمات »چهل تکه« برآمده از هر سوی، بهویژه در عصر مجازی شدن زندگی انسانها طوفانی بهپا کرده است که حقیقت در محاق رفته و توهم و باطل جای آن را گرفته است. این پیشگویی پیامبر اکرم(صلی االله علیه و آله) در احوال مردمان آخرالزمان است که فرمودند »عندها تکون المعروف منکرا و المنکر معروفا.«ما شاهد چنین وضعیت بحران زدگی »حقیقت«، »معنا« و »عقلانیت« در جهان امروز هستیم؛ اما انسان ها با فطرت خدادادی و غریزه کنجاوی خود تشته حقیقت هستند و نمیتوانند تداوم چنین بحرانی را تحمل کنند. کسانی که با نفی خرد و عقلانیت راه به »نسبیتگرایی« و »هیچ گرایی« بردند، سرانجامی جز جنون و خودکشی نیافتند و انسان معاصر را هر چه بیشتر در این گرداب و باتلاق گرفتار کردند. گویا پیش از طلوع خورشید ولایت عظمای منجی چنین وضعیتی جز زمینهسازی برای استغاثه و حقیقت جویی نیست و به تعبیر قرآنی »لعلهم یتضرعون« و »لعلهم یرجعون« در حال تحقق یافتن است؛ و این سخن معنا مییابد که »یخرج علی افواه الناس:« منجی زمانی ظهور میکند که سخن منجی بر زبان ها بیافتد یا به بیانی دیگر مردمان آماده و تشنه ظهور وی باشند. در اندیشه منجی گرایانه اسلامی، موعود کسی است که به تعبیر دانای بزرگ، امام صادق(علیه السلام):»با رهبری الهی خود دست بر رئوس بندگان نهاده و بر آنان منت خواهد گذاشت و عقول آنها را جمع نموده و خواستهها و آرزوهای آنان را کمال میبخشد و به جای آرزوها و خواسته-های دون، آرمانها و خواسته های ارزشمند عقلانی بدانها اعطا میکند.« در واقع اندیشه منجی گرایی مهدوی بیانگر جامعهای است که خرد انسانی به شکوفایی کامل رسیده و نتیجه آن نه جدایی و انحصار طلبی مدرن آن، بلکه شاگردی خرد و عقل در همراهی با هدایت وحیانی و الهی است که در جامعه منجی موعود الهی و به رهبری وی تحقق مییابد.

نویسندگان

غلامرضا بهروزی لک

استاد علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم(علیه السلام)