سیری بر اندیشه های مکاتب اقتصاد سیاسی بین الملل

اقتصاد سیاسی بین الملل به دلیل داشتن ابعاد مختلف علمی، کاربردی و نظری دارای مکاتب متنوعی میباشد. به دلیل این تنوعبدیع؛ اگر اندیشمندان این حوزه بتوانند هماهنگی لازم را بین ابعاد مختلف ایجاد نمایند، یک نقطه ی قوت بیبدیل را برای اقتصادسیاسی بین الملل رقم خواهند زد.در این مقاله به تحلیل دیدگاه های مرکانتیلیسم ها، فیزیوکرات ها، نئولیبرال ها و نئومارکسیست ها به صورت تطبیقی پرداخته میشود.مرکانتیلیسم شیوه ای است که برای حداکثرسازی صادرات و حداقل کردن واردات در یک اقتصاد طراحی شده است. از نظر فیزیوکرات ها؛هدف این است که نظام های تکوینی به وجودآمده توسط انسان، بر نظام های طبیعی منطبق گردند و طبعا نظام های اقتصادی ساختهدست بشر نیز باید مانند نظام های طبیعی طوری ساخته شوند که نیازی به دخالت دولت نداشته باشند. براساس دیدگاه نئولیبرال، اقتصادبراساس سازوکارهای بازار و اصول لیبرالیسم و با اتکا به پیشرفت های تکنولوژیک، نشئت گرفته از رقابت و نوآوری در بازار آزاد، درحال تبدیل شدن به یک اقتصاد جهانی است. نکته مهم دیدگاه نئولیبرالیسم این است که جهانی شدن اقتصاد، باعث بهبود و افزایشرفاه در سراسر جهان از جمله در کشورهای فقیر خواهد شد. نئومارکسیست ها در مقابل، این ایده را مطرح کردند که ساختار حاکم براقتصاد بین الملل؛ به گونه ای بوده که در آن امکان توسعه برای کشورهای توسعه نیافته وجود ندارد.

کلیدواژه ها:

اقتصاد جهانی ، لیبرالیسم اقتصادی ، نئولیبرالیسم ، مارکسیسم ، نئومارکسیسم ، فیزیوکراسی ، مرکانتیلیسم