تاویل پذیری به مثابه دیالکتیک حضور و غیاب در آثار بیژن الهی، با تاکید بر آرای مارتین هایدگر

سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 164

فایل این مقاله در 23 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_TSA-2-3_012

تاریخ نمایه سازی: 18 مهر 1402

چکیده مقاله:

هایدگر، متفکری که پرسش از هستی را محور اندیشه ی خود قرار داده، شعر را راه برون رفت از بحران متافیزیک و عصر مدرن می داند. این راه گذار ازآن رو از شعر می گذرد که شعر، رخداد حقیقت است. هایدگر از حقیقت با عنوان «آلثیا» یاد می کند که محل تنازع «عالم» و «زمین» است. «عالم» و «زمین» اصطلاحاتی هستند که هایدگر در مقاله ی «منشا اثر هنری» از آن ها برای تبیین حقیقت و «دیالکتیک حضور و غیاب» استفاده می کند. او «دیالکتیک حضور و غیاب» را در دو مقام هنرمند و مخاطب اثر هنری مورد تامل قرار داده است. این دیالکتیک، در مقام مخاطب اثر هنری به صورت تاویل پذیری نمود پیدا می کند. پدیدارشناسی هایدگر از نقاشی کفش های ون گوگ، بیان گر چنین دیالکتیکی است. تاویل پذیری با توجه به دیالکتیک حضور و غیاب به این معنا است که فهم مخاطب چونان عالمی از زمین اثر هنری می روید و این دو با یکدیگر تنازع می کنند. «شعر دیگر» جریانی است در ادبیات معاصر که ویژگی تاویل پذیری در آن نمود بسیار دارد. همچنین برخی گفته ها و نوشته های این شاعران در رابطه با شعر و حقیقت، با آنچه هایدگر از این دو گفته نسبتی معنادار دارند. از شاعران «شعر دیگر» می توان از بیژن الهی، هوشنگ آزادی ور، هوشنگ چالنگی، بهرام اردبیلی، محمود شجاعی، فیروز ناجی و... نام برد. این پژوهش بنا دارد با شیوه ای تحلیلی-توصیفی و با توجه به نسبت شعر، آشکارگی، حقیقت و دیالکتیک حضور و غیاب در دیدگاه هایدگر، ویژگی تاویل پذیری را تبیین و با آنچه در کار بیژن الهی، چهره ی اصلی جریان «شعر دیگر»، دیده می شود، مقایسه کند.

نویسندگان

مهدی منفرد

دانشیار گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه قم.

سیدمحمدصادق آتش زر

دانشجوی دکتری فلسفه ی تطبیقی دانشگاه قم.