مدل ساختاری نشانگان شخصیت مرزی براساس تجربه ترومای کودکی و بد تنظیمی هیجان با نقش میانجی ذهنی سازی

هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین برازش مدل ساختاری نشانگان شخصیت مرزی براساس تجربه ترومای کودکی و بد تنظیمی هیجان با نقش میانجی ذهنی سازی انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه افراد مراجعه کننده به کلینیک روان پزشکی بیمارستان امام حسین شهر کرج بود. نمونه گیری به صورت دردسترس انجام شد و حجم نمونه بر اساس نظر کلاین (۲۰۱۶)، ۳۳۰ نفر برآورد گردید که پس از حذف پرسشنامه های مخدوش اطلاعات ۳۱۹ نفر مورد تحلیل قرار گرفت. ابزار جمع آوری داده ها مقیاس شخصیت مرزی لیچسنرینگ (۱۹۹۹)، پرسش نامه بدتنظیمی هیجان گراتز و رومر (۲۰۰۴)، پرسشنامه ترومای دوران کودکی برن استین و همکاران (۲۰۰۳) و پرسشنامه ذهنی­سازی دیمتریجویس و همکاران (۲۰۱۸) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. یافته ­ها: نتایج این مطالعه نشان داد مدل ساختاری ارایه شده از برازش مناسبی برخوردار است. نتایج نشان داد تجربه ترومای کودکی بر نشانگان شخصیت مرزی اثر مستقیم دارد (۷۹/۰=β؛ ۰۰۱/۰>P). همچنین بد تنظیمی هیجان بر نشانگان شخصیت مرزی اثر مستقیم دارد (۷۶/۰=β؛ ۰۰۱/۰>P). تجربه ترومای کودکی (۸۱/۰=β؛ ۰۰۱/۰>P) و بد تنطیمی هیجانی (۷۳/۰=β؛ ۰۰۱/۰>P) از طریق میانجی گری ذهن سازی اثر غیرمستقیم بر نشانگان شخصیت مرزی دارند. نتیجه ­گیری: می­توان نتیجه گرفت مدل ساختاری نشانگان شخصیت مرزی براساس تجربه ترومای کودکی و بد تنظیمی هیجان با نقش میانجی ذهنی سازی از برازش مناسب برخوردار است

کلیدواژه ها:

شخصیت مرزی ، تجربه ترومای کودکی ، تنظیم هیجان ، ذهنی سازی