اثربخشی توانایی های شناختی بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان با اختلال یادگیری

اختلال یادگیری از اختلالات شایع یادگیری در مدارس به شمار میرود که در آن کودکان با وجود داشتن هوش طبیعی، توانایی یادگیری و درک مهارتهای خواندن یا نوشتن را ندارند. این امر ممکن است به دلیل اختلال در تمرکز، مشکلات حافظه یا هماهنگ نبودن کامل حرکات بدن به وجود آید. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی توانایی های شناختی بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان با اختلال یادگیری می باشد. روش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش و ماهیت انجام پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه کودکان دبستانی پایه اول در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۲ در مدارس دولتی ناحیه ۷ شهر مشهد می باشد. گروه نمونه این پژوهش شامل ۳۰ نفر دانش آموز که دارای اختلال یادگیری می باشند به صورت روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. از این تعداد به صورت تصادفی ۱۵ نفر به عنوان گروه آزمایش و ۱۵ نفر به عنوان گروه کنترل دسته بندی شد. داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش توانمندسازی شناختی منجر به تقویت و بهبود کارکردهای اجرایی دانش آموزان، در گروه آزمایش، در مقایسه با گروه کنترل می شود. از مداخله توانمندسازی شناختی میتوان برای بهبود کارکردهای اجرایی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری استفاده نمود.

کلیدواژه ها:

اختلالات یادگیری ، توانایی های شناختی ، کارکردهای اجرایی.