آمریکا و افول هژمونی در سطح جهانی

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 226

فایل این مقاله در 20 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

SHCONF08_244

تاریخ نمایه سازی: 11 شهریور 1402

چکیده مقاله:

در ادبیات معاصر از مفهوم هژمونی دو برداشت متفاوت وجود دارد؛ نخست اینکه هژمونی به معنای سلطه و سلطه گراییاست که در این معنا هژمون یا قدرت مسلط از بیرون به علت توانایی های نظامی یا اقتصادی، امیال خود را به دیگرانتحمیل میکند. تعریف دوم مفهوم هژمون که بیشتر از اواخر قرن بیستم رایج شد به معنای نفوذی است که دیگرانداوطلبانه میپذیرند. مهم ترین مشخصه دهه دوم قرن بیست و یکم کاهش تدریجی قدرت نسبی ایالات متحده است.از دیدگاه اغلب ناظران آگاه, از آنجایی که عمده رقبای ایالات متحده در امور نظامی و اقتصادی در آسیا قرار دارنداین جابجایی شگفت آور مترادف با بازگشت تاریخی مراکز قدرت از غرب به شرق و خاتمه چیرگی تمدن غربی برسیاست و فرهنگ جهانی بوده و وجه تمایز آن با سایر دوره های انتقال قدرت در اروپا و بعدها انتقال قدرت از اروپابه ایالات متحده در سده بیستم را یادآوری می کند. با وجود اینکه بسیاری از دانشمندان پیرامون قطعیت انتقال قدرتاز غرب به شرق توافق دارند اما همچنان اختلاف نظرهای بسیاری بر سر معنای این انتقال و ابعاد تاثیرگذاری آن برصلح و امنیت جهانی که در دهه های گذشته تداوم داشته, باقی است. آیا همراه با کاهش قدرت تدریجی ایالات متحدهکه مستلزم کاستن از تعهدات امنیتی آن در مناطق جهانی است, کشمش های بین المللی فروکش خواهد کرد و یا بایددر انتظار تشدید آن دسته از اختلافات بین المللی باشیم که تاکنون به دلیل نقش آفرینی ایالات متحده در مدیریتبحران های منطقه ای مسکوت مانده بودند؟ این مقاله نتیجه می گیرد که پیش از ورود به جهان چندقطبی یا مرکب,نظام جهانی, دوران گذاری را به سوی آشفتگی تجربه خواهد کرد و اینکه لازم است کشورهای جهان, از جمله ایران,درصدد افزایش آمادگی خود برای رویارویی با انواع تهدیدات جدید ناشی از این وضعیت برآیند. منطقه گرایی یکیاز بهترین راهبردها در این رابطه خواهد بود. بر این اساس این مقاله قصد دارد که به شکل تحلیلی توصیفی و با روشکتابخانه ای به آمریکا و افول هژمونی در سطح جهانی بپردازد. در این راستا نتایج بیانگر دو موضع در این خصوصاست موضع اول که خروج از مناطق تحت اختیار را در زمینه امری ناگزیر و بدون استراتژی می داند و موضوع دومدلایل هژمونی امریکا در سطح جهانی را شرح می دهیم.

کلیدواژه ها:

نویسندگان

بابک حسن پور

کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه پیام نور واحد رشت