تحلیلی بر سیر تطور فلسفه حقوق فمینیستی

فلسفه حقوق فمینیستی برای هویدا ساختن ماهیت پنهان هنجارهای جنسیتی مسلط در نهادهای حقوقی ، لاجرم به رشته های دانش متنوعی متوسل می شود و پرداختن به اهداف این حوزه، نیازمند توسعه نظری، تحلیل مفهومی و تجدید نظردر آن مفاهیم است و با این وصف هرگونه تغییر حقوقی پایدار در وضعیت زنان در یک جامعه سیاسی در سطح روبنا اصولا زمانی رخ می‎ دهد که به صورت زیربنایی با آگاهی و شناسایی عمیق در پیش فرض ها، مولفه ها و معیارهای فلسفی راجع به ماهیت زن و جایگاه آن در عالم صحبت به میان آید. اثر ارزشمند دکتر ناصر کاتوزیان (کتاب سه جلدی فلسفه حقوق) اثری درخور در حوزه فلسفه حقوق به حساب می آید و به تعریف قانون و مولفه های قاعده حقوقی از منظر حقوق غالب و Dominant می پردازد و به تقسیم بندی های پست مدرن و به طور خاص، فلسفه حقوق فمینیستی نپرداخته است. بدین ترتیب، فلسفه حقوق فمینیستی به عنوان یک رشته نسبتا جدید ، در طول زمان با داشتن یک سیر تطور تاریخی مخصوص به خود با مقدس انگاری مولفه های کلاسیک تعریف قاعده حقوقی و تسلط تاریخی مفروضات اساسی از نمای فلسفی به بررسی این حوزه می پردازد.

کلیدواژه ها:

فلسفه ، تاریخچه حقوق فمینیستی ، زنان ، فرهنگ مردسالارانه ، سنکافالز