تعامل و تقابل «خود» و«دیگری» در رمان های معاصر افغانستان

سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 199

فایل این مقاله در 20 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

MATNPAGOOHI12_047

تاریخ نمایه سازی: 26 خرداد 1402

چکیده مقاله:

مهاجرت پدیده ای تاریخی است که در دورهای گوناگون در میان اقوام بشر وجود داشته است و یکی از دلایل آن، گریختن از وضعیت بد، برای رسیدن به وضعیت بهتر بوده است. در هر مهاجرتی، میان فرد مهاجر و جامعه مهاجرپذیر، رابطه ای تقابلی تحت عنوان «خود» و«دیگری» شکل می گیرد و این رابطه با توجه به نوع آن، اثرات گوناگونی در زندگی فردی و اجتماعی مهاجران باقی می گذارد. تحقیق حاضر به روش تحلیلی کیفی، رمان های «سفر خروج» اثر محمدآصف سلطان زاده و و «پایان روز» اثر محمدحسین محمدی را با هدف واکاوی روابط مهاجران افغانستانی در کشور میزبان بررسی کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که در این رمان ها موضوع «خود» و «دیگری» در روابط مهاجران افغانستانی و ایرانی ها پررنگ است. مهاجر افغانستانی از منظر فرد ایرانی فاقد هر نوع حق شهروندی و عقب مانده به شمار می آید است و تعامل و گفتوگوی چندانی میان خودی ودیگری شکل نمی گیرد. با توجه به این رمان ها چون مهاجران افغانستانی، بیشتر فرصت های شغلی طبقه فرودست و کارگر جامعه میزبان را عهده دار می شوند و مزد کمتری می گیرند، مورد توجه صاحبان کسب و کار و فرادستان جامعه هستند و همین مسئله پدیدآورنده روابط تقابلی بین مهاجران و طب قه کارگر جامعه ایران شده است.

نویسندگان

محمدرضا حاجی آقا بابایی

دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علامه طباطبایی

عصمت الطاف

دانشجوی دکتری ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی.