ظهور و سقوط نظریه خردگرا در برنامه ریزی

سال انتشار: 1388
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 103

فایل این مقاله در 25 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JSSI-3-2_008

تاریخ نمایه سازی: 31 اردیبهشت 1402

چکیده مقاله:

در این مقاله ابتدا چارچوب نظریه خردگرا در برنامهریزی شرح داده شده است. سپس از زوایای گوناگوناین دیدگاه نقد گردیده و در آخر به این مسئله پرداخته شده که نسبت میان نظریه خردگرا دربرنامهریزی که میراث نیمه قرن بیستم است با شرایط کنونی اندیشه اجتماعی چیست؟در این دوران ظهور پسامدرنیته، به نظر میرسد برنامهریزی نیز وارد دوران پساخردگرایی میشود:منتقدان پسامدرن عقلانیت را تبدیل به یک واژه "بد" کردهاند. معمولا برنامهریزی خردگرا را با تعابیریچون علمگرایی نابهجا، فنسالاری بیش از حد، و تخصصگرایی که به دنبال منافع خود است، توصیفمیکنند. چنین ادعا میشود که خردگرایی به معنای تاکید تنگنظرانه بر وسیله به جای هدف وتجربهگرایی محض بوده است و عینیت و بیطرفی آن مبتنی بر واقعیاتی است که همانطور کهساختارشکنی پسامدرن نشان داده است چیزی جز ادعاهای گزاف، تعصبات فرهنگی، و یاجانبداریهای گمراه کننده نبوده است. اما این سخن پسامدرنیستها هم مانند بسیاری دیگر از سخنانایشان چیزی بیش از یک تصویر کلیشهای اغراقآمیز نیست و مثل همه تصاویر کلیشهای دیگر، در حالیکه در آن پاره هایی از واقعیت دیده میشود، اما اساسا مبتنی بر یک سوءتفاهم و بدفهمی است که راهبردن به آن چندان دشوار نیست و آن بدفهمی این است: رد عقلانیت بهطورکلی به عنوان مبنای نظریبرنامهریزی به جای رد عقلانیت ابزاری.مکتب خردگرا برنامه ریزی را عامل تحقق عقلانیت و حاکمیت خرد در جامعه میداند و عقلانیت را"کاربرد استدلال در تصمیم گیری جمعی" تعریف میکند؛ رابطه تاریخی میان برنامهریزی و خردگرایی وکاربرد عقلانیت نیز انکارناپذیر است. اما بحث بر سر این است که عقلانیت ابعاد و دامنه وسیعتری ازعقلانیت ابزاری دارد که در مثبتگرایی و برنامهریزی خردگرا مورد نظر است. ارزش عقلانیت درپاسخگویی و مسئولیتپذیری است که درون آن نهفته است. پس برخلاف استدلالهای اخیرپسامدرنها، خردگرایی نه تنها با انتقادی بودن در تضاد نیست، بلکه در ذات آن است. اما عقلانیتمیتواند اشکال متفاوتی به خود بگیرد. پس برنامهریزی نیز میتواند بر پارادایمهای متفاوت عقلی استوار  باشد و نظریه باید پاسخ دهد که چه نوع عقلانیتی در چه نوع شرایط تصمیم گیری و برای کدامکارگزاران تصمیم گیرنده باید به کار گرفته شود؟ در این نوع نظریه پردازی انعطافپ ذیر البته عقلانیتابزاری نیز جای خود را خواهد داشت.

نویسندگان

پرویز اجلالی

عضو هیات علمی موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی