بررسی مفهوم فضا در ادبیات داستانی هوشنگ گلشیری بر اساس آراء اگزیستانسیالیستی ژان پل سارتر؛ نمونه موردی داستان شازده احتجاب
محل انتشار: پژوهش در هنر و علوم انسانی، دوره: 7، شماره: 11
سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 255
فایل این مقاله در 10 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_RAH-7-11_004
تاریخ نمایه سازی: 11 اردیبهشت 1402
چکیده مقاله:
اگزیستانسیالیسم از مهم ترین شاخه های فلسفه ی معاصر است که مثل تمام مکتب ها و اصطلاحاتی که در قرن بیستم ظهور کردند، اندیشه ها و آثار متنوعی را زیرمجموعه خود قرار داده است. وجه مشترک تمام متفکران اگزیستانسیالیستی، مخالفت آن ها با فلسفه های عقلی و استعلایی است. از نظر اگزیستانسیالیستها، انسان مسئول است تا به کمک آزادی برای هستی پوچ و بی معنایش، معنایی خلق کند. آن ها برای انضمامی کردن اندیشه هایشان از ادبیات کمک می گیرند و راهکارهای اگزیستانسیالیستی خود را، در داستان هایشان شرح می دهند. پوچ گرایی، تعهد به زیستن، یافتن معنا، دوگانگی خوب و بد و نامشخص بودن مرزهای بین آن ها، تعارض با ادیان، ایدئولوژی ها و ارزش های سنتی و میل به آزادی از مهم ترین درون مایه های ادبیات اگزیستانسیالیستی است. فضا واژه ای سیال است، فضا پدیداری است که به واسطه ی هستی خاصش از دیگر پدیدارها به وجود بیشترین مشابهت را دارد، بنابراین فضای اگزیستانسیال وجودی است. پژوهش حاضر بر آن است به روش توصیفی-تحلیلی و با کنکاش در داستان شازده احتجاب که یکی از شاخص ترین آثار هوشنگ گلشیری می باشد تکنیک های اگزیستانسیالیستی وی در فضاسازی و خلق شخصیت بر اساس آرا فلسفه وجودی اندیشمند قرن بیستم ژان پل سارتر را مورد بررسی قرار دهد.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
سید احسان کاظمی
دانشجو دکتری معماری، گروه معماری، دانشکده هنر و معماری، واحد شیراز، دانشگاه آزاد اسلامی شیراز، ایران
علیرضا غیورفر
ستادیار گروه معماری، دانشکده هنر و معماری، واحد شیراز، دانشگاه آزاد اسلامی شیراز.