بازخوانی تئوری اجرای برتولت برشت با توجه به آگاهی طبقاتی در آراء و اندیشه های کارل مارکس
محل انتشار: دومین کنفرانس بین المللی معماری، عمران، شهرسازی، محیط زیست و افق های هنر اسلامی در بیانیه گام دوم انقلاب
سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 409
فایل این مقاله در 15 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
ICACU02_2462
تاریخ نمایه سازی: 13 اسفند 1401
چکیده مقاله:
کارل مارکس را یکی از مهمترین شخصیتهای جهان اندیشه در قرن نوزدهم دانسته اند .متفکری که دامنهاندیشه اش از دیدگاه های فلسفی اش فراتر رفت وتا اقتصاد و جامعه شناسی امتداد یافت و بر بسیاریاز رویداد های مهم سیاسی و اجتماعی قرن بیستم تاثیر گذاشت. یکی از مسائل مطرح شده توسط مارکسهنر و زیبائی است .در دیدگاه مارکس هنر چون سایر پدیده ها امری روبنایی و وابسطه به شرایط تولیداست و اثر هنری حافظ منافع طبقاتی هنرمند پدید آورنده و در تضاد با منافع طبقات دیگر.مارکسیسم درهنر قرن بیستم گاه زمینه ساز پدید امدن سبک و مکتب گشت و گاه فرد هنرمند با باورمندی به این نگرهجریان ساز شد. برتولت برشت به آنچه تا زمانه خودش در تیاتر رخ داده بود نام تئاتر ارسطویی نهاد.تئاتری که در دیدگاه او تماشاچی را با رویدادها و کاراکترهایش همراه می کرد و از این طریق حافظمنافع طبقاتی گروه مسلط بود. فرضیه این مقاله برآن است که برتولت برشت به دو دلیل درراستای تبلوراندیشه های مارکس در تئاتر گام برداشته است نخست انکه او با برساختن تئوری اجرایش که نام تیاتراپیک را بر آن گذاشت، سعی داشت تا تماشاچی با رویدادهای تیاتر همراه نگردد و با کاراکترها هم زادپنداری نکند تا بتواند از این طریق، آنچه در اجرا رخ می دهد را قضاوت نماید . دوم آنکه محتوای آثاربرشت مسئله از خود بیگانگی و شئ واره شدن آدمی است در شرایطی که گروهی تحت سلطه و بهرهکشی توسط گروهی دیگرقرار گرفته اند . اینهمه در دیدگاه برشت تبدیل تئاتر به امری کاربردی در جهتاگاهی طبقاتی گروه تحت سلطه بود. پرسش اصلی این مقاله آن است که چگونه می توان اندیشه هایمارکس را بر آثار برشت تطبیق داد و با تطبیق این دو به چه مصداق ها و موئلفه هایی بر می خوریم وباوجود بازتاب نگاهی خاص در کارهای برشت ،چگونه کارهای اوبه عنوان اثر هنری در ارتباط با سایرپدیده ها و در گذر زمان ماندگار خواهد بود . درپژوهش این مقاله با استفاده از روش توصیفی و تحلیلیو با تکیه بر پژوهشی کتابخانه ای با بررسی آرا و نظرات مارکس در زمینه های فلسفی ،اقتصادی،اجتماعی و دیدگاهش نسبت به هنر، به بررسی زندگی برتولت برشت ،بررسی دیدگاه برشت نسبت بهتئاتر ،بررسی ساختار نمایشنامه هایش وتئوری اجرا و مفاهیم غالب در نمایشنامه های او پرداخته ایمودرنهایت با تطبیق این همه به نتیجه گیری و پاسخ به سوالهای مطرح شده رسیده ایم .
کلیدواژه ها:
نویسندگان
نادعلی شجاعی
دانشجوی دکتری فلسفه هنر ،دانشکده هنر و معماریواحد همدان ،دانشگاه آزاد اسامی ،همدان ،ایران.
حسین اردلانی
استاد یار گروه فلسفه هنر ،دانشکده هنر و معماریواحد همدان ،دانشگاه آزاد اسامی ،همدان ، ایران