لوفور یا دریدا: پرسش های واسازی درباره مفهوم حق به شهر
محل انتشار: فصلنامه حکمت و فلسفه، دوره: 17، شماره: 68
سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 197
فایل این مقاله در 38 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_WPH-17-68_003
تاریخ نمایه سازی: 11 بهمن 1401
چکیده مقاله:
در سالهای اخیر پژوهشهای گستردهای بر اساس مفهوم حق به شهر لوفور، بدون نقد اساسی خود این مفهوم، در علوم اجتماعی انجام شده است. نوشتار حاضر بر مبنای رویکرد واسازی دریدا میکوشد این مفهوم را بر محور دو پرسش زیر به نحو انتقادی ارزیابی کند: ۱) مفهوم حق به شهر بر اساس چه عناصر و پیشفرضهایی صورتبندی شده است؟؛ و ۲) مفهوم حق به شهر بر اساس رویکرد واسازی دریدا از چه محدودیتها و تناقضهای نظری و اخلاقی برخوردار است؟ نوشتار حاضر نشان میدهد که پیشفرضهای بنیادین پروژه حق به شهر در پژوهشهای اخیر تحریف شده است، زیرا برخلاف دیدگاههای ضدسرمایه داری لوفور، تلاش میکنند با اتخاذ موضع غیررادیکال، آن را درون شهر سرمایهداری عملیاتی کنند. افزون بر این، حتی اگر مفهوم حق به شهر را در چارچوب شهر اتوپیایی–غیرسرمایهداری لوفور پیگیری کنیم، همچنان دارای محدودیتها و تناقضهای نظری، عملی و اخلاقی است، زیرا مفهوم حق به شهر او، بر اساس رویکرد دریدا، آمیخته با خشونت قانونسازی و خشونت حفظ قانون است، درحالی که اتوپیا نمیتواند و نباید مکان استقرار خشونت باشد. از سوی دیگر، پروژه حق به شهر لوفور دارای جنبه غیراخلاقی است. تا جایی که نیروی کارگر بهمثابه تنها نیروی مشروع برای فعلیتبخشی مفهوم حق به شهر، تحت ضرورت تاریخی و بدون اراده خویش عمل میکند، نمیتواند و نباید بهعنوان طبقه عادل یا فاقد عدالت و مسئولیتپذیر یا مسئولیتناپذیر درنظر گرفته شود، زیرا عدالت و مسئولیتپذیری تنها درباره اراده و عمل آزاد صادق است؛ بنابراین، اگر اخلاق را حوزه اراده و اختیار در نظر بگیریم، مفهوم حق به شهر لوفور بیرون از حوزه اخلاق قرار میگیرد. در سالهای اخیر پژوهشهای گستردهای بر اساس مفهوم حق به شهر لوفور، بدون نقد اساسی خود این مفهوم، در علوم اجتماعی انجام شده است. نوشتار حاضر بر مبنای رویکرد واسازی دریدا میکوشد این مفهوم را بر محور دو پرسش زیر به نحو انتقادی ارزیابی کند: ۱) مفهوم حق به شهر بر اساس چه عناصر و پیشفرضهایی صورتبندی شده است؟؛ و ۲) مفهوم حق به شهر بر اساس رویکرد واسازی دریدا از چه محدودیتها و تناقضهای نظری و اخلاقی برخوردار است؟ نوشتار حاضر نشان میدهد که پیشفرضهای بنیادین پروژه حق به شهر در پژوهشهای اخیر تحریف شده است، زیرا برخلاف دیدگاههای ضدسرمایه داری لوفور، تلاش میکنند با اتخاذ موضع غیررادیکال، آن را درون شهر سرمایهداری عملیاتی کنند. افزون بر این، حتی اگر مفهوم حق به شهر را در چارچوب شهر اتوپیایی–غیرسرمایهداری لوفور پیگیری کنیم، همچنان دارای محدودیتها و تناقضهای نظری، عملی و اخلاقی است، زیرا مفهوم حق به شهر او، بر اساس رویکرد دریدا، آمیخته با خشونت قانونسازی و خشونت حفظ قانون است، درحالی که اتوپیا نمیتواند و نباید مکان استقرار خشونت باشد. از سوی دیگر، پروژه حق به شهر لوفور دارای جنبه غیراخلاقی است. تا جایی که نیروی کارگر بهمثابه تنها نیروی مشروع برای فعلیتبخشی مفهوم حق به شهر، تحت ضرورت تاریخی و بدون اراده خویش عمل میکند، نمیتواند و نباید بهعنوان طبقه عادل یا فاقد عدالت و مسئولیتپذیر یا مسئولیتناپذیر درنظر گرفته شود، زیرا عدالت و مسئولیتپذیری تنها درباره اراده و عمل آزاد صادق است؛ بنابراین، اگر اخلاق را حوزه اراده و اختیار در نظر بگیریم، مفهوم حق به شهر لوفور بیرون از حوزه اخلاق قرار میگیرد.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
حجت اله رحیمی
استادیار جغرافیا، دانشگاه یزد، یزد، ایران.
مراجع و منابع این مقاله:
لیست زیر مراجع و منابع استفاده شده در این مقاله را نمایش می دهد. این مراجع به صورت کاملا ماشینی و بر اساس هوش مصنوعی استخراج شده اند و لذا ممکن است دارای اشکالاتی باشند که به مرور زمان دقت استخراج این محتوا افزایش می یابد. مراجعی که مقالات مربوط به آنها در سیویلیکا نمایه شده و پیدا شده اند، به خود مقاله لینک شده اند :