ایران را از دست «ایران» نجات دهیم؛ نقدی نو تاریخ گرایانه بر روایت های ایران محور
محل انتشار: فصلنامه جستارهای سیاسی معاصر، دوره: 13، شماره: 2
سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 157
فایل این مقاله در 28 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_POLST-13-2_003
تاریخ نمایه سازی: 3 بهمن 1401
چکیده مقاله:
ایران به دشواره های فراوانی دچار و با تناقض ها و بحران های گوناگونی دست گریبان است. در چنبره این مشکله ها سخت از بیماری نا-سیاستی و ناتاریخی گرایی رنج می برد و محزون است. نا-سیاست اندیشی هایی که دامان ایران را فراگرفته، روزبه روز عرصه تداوم را بر ایران تنگ تر می کند. روایت های گذشته و تاریخ نگارانه ما آن چنان به کژتابی ها و نافهمی ها آلوده شده است که ایران را در زیر آوار روایت هایی که دم از احتشام و فخامت می زنند، مدفون کرده است. هدف مقاله حاضر نقد روایتی است که عالمان سیاست از گذشته ما بازگو کرده اند؛ و در پی پاسخ به بحران عقب ماندگی، انحطاط از اندیشه قدسی، ایدئولوژی گرایی و نزاع بین سنت و مدرنیته، الگوی هویتی مذهبی، ناسیونالیستی، چپ گرایانه و ایران شهری را ارائه داده و هرکس از ایران خود سخن گفته است. در این روایت از یک تئوری تفسیری و تاویلی به سمت تئوری تقلیدی رفته و ناکارآمد از این بوده است که به طور مناسب آمدوشد آشفته کننده و ناآرام حوادث و گفتمان ها را تبیین کند. این نوشتار برای پرسش از چرایی این وضعیت، فرضیه ای را مطرح می کند که بر اساس آن باید ایران را از دست «ایران» رهاند. تلقی فرهنگی و آرمان گرایانه از گذشته ای باشکوه، که برای وجود آن نمی توان دلایلی علمی به دست داد «ایران» را به بزرگ ترین حجاب و مانع گذار تبدیل کرده است. در این نوشتار با استفاده از نظریه نو تاریخ گرایی که در پارادایم روش انتقادی قرار می گیرد، کوشش می شود دشواره ایران بیمار را در درون همین روایت ها بازشناخت. شاید این روایت، تیره و نا خواستنی باشد، اما رهایی از دشواره های کنونی راهی به جز خلاص شدن از تاریخ ایران آرمانی ندارد.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
سید مرتضی حافظی
دانشجوی دکتری علوم سیاسی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه فردوسی، مشهد، ایران