همپایگی در گروه های دستوری ناهم مقوله از منظر دستور شناختی
محل انتشار: مجله پژوهش های زبانی، دوره: 13، شماره: 1
سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 241
فایل این مقاله در 28 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_JOLR-13-1_006
تاریخ نمایه سازی: 25 دی 1401
چکیده مقاله:
در این پژوهش به بررسی همپایگی گروه های دستوری ناهم مقوله زبان فارسی در چارچوب دستور شناختی پرداخته ایم. هسپلمث (۲۰۰۷: ۱) همپایگی را به ساخت هایی نحوی اطلاق کرده است که در آن ها دو یا چند واحد از یک «نوع»، واحدی بزرگ تر را تشکیل می دهند، به طوری که این واحد بزرگ تر همان روابط معنایی هر یک از واحدهای کوچک تر را با عناصر پیرامون خود دارد. او در تعریف خود، اصطلاح «نوع» را به کار برده و از به کار بردن اصطلاح «مقوله» پرهیز کرده است؛ چراکه به عقیده وی در همپایگی، همپایه ها همیشه هم مقوله نیستند و می توانند از دو مقوله متفاوت باشند. هسپلمث (۲۰۰۹: ۴۳) در توضیح، شرط همپایگی را دارا بودن نقش های معنایی یکسان، و نه هم مقولگی دستوری، عنوان می کند. لنگکر (۲۰۰۹: ۳۴۹) نیز در یک ساخت همپایه، همپایه ها را موازی و برابر معرفی کرده است؛ اما او تنها یک جنبه از این توازی را تعلق داشتن به یک مقوله دستوری دانسته است؛ چراکه در دستور شناختی، عضویت در مقوله دستوری یکسان تنها یکی از انواع توازی معنایی است. او به نمونه هایی در زبان انگلیسی اشاره کرده است که در آن ها، گروه هایی به رغم داشتن مقوله دستوری یکسان، نتوانسته اند ساخت های همپایه قابل قبول تولید کنند. بر این اساس می توان حدس زد که معنا نقش تعیین کننده ای در شرط همپایگی گروه های دستوری ایفا کند. پژوهش هایی که به همپایگی در زبان فارسی پرداخته اند اکثرا در چارچوب دستور زایشی و نحو محور هستند و علاوه بر آن به صورت خاص مسئله همپایگی گروه های دستوری ناهم مقوله را مدنظر قرار نداده اند. از آنجایی که دستور شناختی رویکردی معنامحور است و زبان را با تمامی ابعاد آن به محک می گذارد، اتخاذ رویکرد دستور شناختی نتایجی جدید و متفاوت به دست داده است. بر اساس پژوهش های انجام گرفته در زبان انگلیسی، انتظار بر آن بود که دستور شناختی به کمک تعاریف معنا بنیاد خود از مقوله های دستوری و طرحواره های مربوط به مقوله ها، از عهده تبیین همپایگی گروه های دستوری ناهم مقوله برآید. برای آزمودن این فرضیه تعداد ۲۰۰ داده دارای ساخت همپایه را از دو روزنامه کثیرالانتشار شرق و اعتماد جمع آوری کرده و ساخت های شامل همپایگی گروه های دستوری ناهم مقوله را از میان آن ها برگزیدیم. سپس، بعد از بررسی مبانی نظری دستور شناختی، با کمک ایزار نظریه به بررسی آن ها پرداختیم. نتایج بررسی ها نشان داد مقوله هایی که در زمره رابطه های غیرزمان مند (غیرفرایندها) قرار می گیرند، به شرط داشتن متحرک هم سنخ می توانند با یکدیگر همپایه شوند. بنابراین، در زبان فارسی همپایگی مقوله های حرف اضافه و قید، و همین طور حرف اضافه و صفت امکان پذیر است.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
سبا هاشمی نسب
دانش آموخته کارشناسی ارشد گروه زبان شناسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
سحر بهرامی خورشید
دانشیار گروه زبان شناسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
مراجع و منابع این مقاله:
لیست زیر مراجع و منابع استفاده شده در این مقاله را نمایش می دهد. این مراجع به صورت کاملا ماشینی و بر اساس هوش مصنوعی استخراج شده اند و لذا ممکن است دارای اشکالاتی باشند که به مرور زمان دقت استخراج این محتوا افزایش می یابد. مراجعی که مقالات مربوط به آنها در سیویلیکا نمایه شده و پیدا شده اند، به خود مقاله لینک شده اند :