بررسی مبانی فلسفی و عرفانی نظریه عشق و نقش آن در هستی، در آثار منظوم عرفانی عطار
محل انتشار: فصلنامه عرفان اسلامی، دوره: 19، شماره: 74
سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 301
فایل این مقاله در 20 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_IAUZ-19-74_002
تاریخ نمایه سازی: 8 دی 1401
چکیده مقاله:
هستی شناسی عرفانی، وجود را واجد دو رویه ظاهری و باطنی می داند، که پوسته ظاهری و محسوس آن، هویتی خیالی به شمارمی آید، که باید از آن عبورکرد و به باطن و گوهر آن دستیافت. در نظر عطار عشق گوهر وجود است، که در تمامی ذرات و ارکان هستی ساری و جاری است. فقر ذاتی و نیاز دردمندانه انگیزه، توانایی ها و امکانات لازم را برای حرکت موجودات به سوی کمال فراهممی کند. فلاسفه، غریزه حب ذات را عامل کمال گرایی موجودات می دانند، اما عرفان، که بر مبنای نفی خودی استوار است عشق و درد را عامل آن و حیرت، سرگشتگی و فنای در محبوب را غایت آن بهشمارمی آورد. فلاسفه از این نحوه نگرش به هستی و رویدادهای آن تعبیر به اندیشه نظام احسن نموده اند. بر این مبنا خداوند، در ایصال هر ممکنی به غایت وجودی خود، به بهترین و کامل ترین شیوه رفتار نمودهاست. مطالب فوق، از منظر فلسفی و عرفانی اهمیت شایانی برای پژوهش و واکاوی دارد. در این پژوهش با روش کتابخانه ای و تحلیلی – توصیفی، از دریچه فلسفه عرفان، موضوع بررسی و نتیجه شد، هرچه موجودی، از عشق و نورانیت بیشتری برخوردار باشد، به وجود حقیقی و جهان یگانگی نزدیک تر و هرچه از عالم عشق دورتر باشد، به دنیای کثرات و تعارضات نزدیک تر و از وجود و نورانیت کمتری برخوردار است.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
سید محمدهادی حسینی سعادتی
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه زنجان، ایران.
امیر مومنی هزاوه
دانشیارگروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه زنجان،ایران.نویسنده مسئول: Am.hezaveh@znu.ac.ir
مهدی محبتی
استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه زنجان،ایران.
قربان ولیئی
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه زنجان،ایران.