بازنمایی مولفه های اخلاقی در راهبردهای شناختی بازآفرینی تعادل کار-زندگی

زمینه: نظر به ضرورت مطالعه ی پدیده ی تعادل کار-زندگی و ابتکارات فردی کارکنان سازمان ها در جهت حصول آن، پژوهش حاضر این هدف را دنبال می کند که نسبت به کشف و بازنمایی راهبردهای شناختی تعادل کار-زندگی در میان اعضای هیات علمی دانشگاه های دولتی شمال شرق ایران تلاش نموده و از این رهگذر مضامین اخلاقی مستتر در راهبردهای مذکور را برجسته نماید. روش: در این پژوهش، ساز و کار مربوط به روش تحقیق پدیدار شناسی از این جهت که به فهم تجربه زیسته مشارکت کنندگان کمک می کند به کار گرفته شد. جامعه مورد مطالعه آن دسته از اعضای هیات علمی دانشگاه های فردوسی مشهد و بیرجند بوده که دارای حداقل مرتبه علمی استادیاری با ۵ سال سابقه کاری بودند. نمونه ی تحقیق، بخشی از جامعه ی مورد مطالعه بوده که با فن نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و نهایتا پس از اشباع داده ها و تکرار یافته ها، کفایت اندازه ی آن با تعداد ۱۶ مشارکت کننده مسجل شده است. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته و شیوه ی تحلیل داده ها نیز روش تحلیل محتوای کلایزی بوده است. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که راهبردهای شناختی بازآفرینی تعادل کار-زندگی شامل ۱۲مضمون بوده و دربردارنده ی دو راهبرد کلان فردی با عناوین "فروکاست مطالبات نقش" و "پاسخگویی دوسوگرای نقش" است. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه می تواند در جهت حصول تعادل کار-زندگی از طریق ابتکارات فردی کمک کننده باشد.  

کلیدواژه ها:

Cognitive strategies ، Work-life balance ، Ethics ، راهبردهای شناختی ، تعادل کار-زندگی ، اخلاق