کهن الگوهای روانشناختی یونگ در سروده های فروغ فرخزاد

سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 151

فایل این مقاله در 12 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

LCONF07_223

تاریخ نمایه سازی: 26 آبان 1401

چکیده مقاله:

ارتباط نزدیک و دو سویه ی روانشناسی و ادبیات موجب گردیده تا منتقدان و نظریه پردازان ادبی با مطالعه آثار ادبیبر اساس دستاوردهای روان شناسی، به نوع جدید از نقد با عنوان «نقد کهن الگویی» یا «نقد اسطوره ای» دست یابند. منتقدان در این نوع نقد، بر اساس نظریات روان شناس معروف، کارل گوستاو یونگ ضمن ارزیابی کهن الگوهای موجود در آثار ادبینشان میدهند که چگونه شاعر یا نویسنده از این اشکال و صورت های نمادین جای گرفته در روان آدمی بهره جسته و به خلقاثر هنری دست میزند. بر این اساس، پژوهش حاضر سعی دارد تا از کهن الگوهای برجسته در اشعار فروغ فرخزاد و نقش وعملکرد آنها در تحول اندیشه های روی سخن گوید و از این جهت که زن آزاد اندیشی چون فروغ توانسته از راهکارهایخردمندانه ی این کهن الگوها، در رویارویی با مشکلات مدد جسته و در مسیر خویشتن شناسی گام بردارد بحث و بررسی کند.بدون تردید شعر فروغ که به جهت صداقت شاعرانه نشان دهنده ی ویژگی ذهنی و عاطفی اوست، از منظر روان شناختی قابلبررسی است. در این پژوهش سعی میشود از نظر محتوایی برخی حالات عاطفی شاعر از جمله تنهایی، اندوه و نا امیدی،اضطراب و پوچی، دوگانگی عاطفی و... بررسی شود. بررسی ضمیر ناخودآگاه جمعی در شعر فروغ فرخ زاد بر آن است تاشناختی ژرف از ضمیر ناخودآگاه جمعی و نمودهای آن با چشم اندازی نو به شاعر معاصر، فروغ فرخ زاد عرضه بدارد.

نویسندگان

محمدرضا پژوهان منش

کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول