مطالعه ی ظرفیت های نمایشی شخصیت عرفانی کیخسرو در اثر حماسی شاهنامه از دریچه ی نظریه ی کنش مندی گرماس

سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 93

فایل این مقاله در 20 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

LCONF07_175

تاریخ نمایه سازی: 26 آبان 1401

چکیده مقاله:

از دیرباز شاهنامه ی فردوسی با طیفی گسترده از شخصیت های پیچیده، به دلیل برخورداری از ظرفیت بالقوه، منشااقتباس های متعدد نمایشی بوده است. برای این که فرایند اقتبا س به درستی انجام پذیرد، پیش از ورود به نگارش متونیاز این دست، باید شخصیت ها را از منظر نظریه های دراماتیک تحلیل کرد. بدیهی است شخصی تپردازی قهرمان نمایش بهمنزله ی یکی از ارکان اصلی دنیای تئاتر، شامل مولفه های ویژ های چون انگیزه، کنش دراماتیک، خصوصیت های فیزیکی وروانی می شود که آن را از شخصیت پردازی داستانی متمایز می کند؛ نظریه ی کنش مندی شخصیت گرماس یکی از آخرینو مهمترین دیدگاه ها در حوزه ی شخصیت پردازی دراماتیک است که اثر را براساس میزان کنش در بافت متن نمایشنامهمی سنجد. کیخسرو در شاهنامه، آخرین نمونه ی الگوی برجسته ی «انسان کامل» است که از وحدت وجود چهار جوهر کامل کننده ی سرشت آدمی یعنی هنر، نژاد، گوهر و خرد برخوردار است. ظهور او در شاهنامه، نوید تغییری بزرگ رامیدهد که مطابق با اساطیر زرتشتی در پایان جهان باید واقع شود. این تحول عجیب همان پیروزی نهایی نور بر تاریکیاست و از این دریچه، با تکیه بر رخدادهای عروج، جاودانگی و تعریف انسان کامل بارها با قهرمان های ادبیات دیگر مللهمچون مسیح، ذوالقرنین و کوروش تطبیق داده شده است. این پژوهش با رویکرد نظریه ی مذکور و با برشمردن مولفه هایشخصیت نمایشی، به روش توصیفی- تحلیلی، با بهره گیری از منابع معتبر علمی و با کمک شیوه ی پرداخت هنری فردوسینشان می دهد که میتوان چونان دیگر نمونه های این حوزه، نمایشنامه ای اقتباسی حول محور شخصیت کیخسرو آفرید .

نویسندگان

حورا حق شنو

دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی، دانشکده عالی هنرشیراز

احسان علیرضایی

استادیار دانشکده عالی هنر شیراز