احوال استبداد امیر مسعود غزنوی

سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 573

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

BAYHAGI12_071

تاریخ نمایه سازی: 20 آبان 1401

چکیده مقاله:

آنچه از تاریخ بیهقی بر جای مانده است، ظهور تا سقوط سلطنت مسعود غزنوی را همراه با روایات و حکایاتی دیگر در برمیگیرد و از این رو علاوه بر نام برداری کتاب به تاریخ مسعودی، نام برآوردنش به تاریخ ناصری به دلیل انتساب به لقب مسعود غزنوی، الناصرلدین الله، نیز بی سببی نیست. در این کتاب به مثابه تکنگاری ارزشمندی درباره جامعه غزنوی و حکمفرمای آن، بارها از او با عنوان پادشاهی مستبد سخن رفته است.حتی در نامهای از احمدعبدالصمد، وزیر سلطان مسعود، به او و پرهیز دادنش از رفتن به هند، آشکارا استبداد مسعود مورد انتقاد قرار گرفته است. از این نامه برمیآید که در عصر غزنوی، حکومت استبدادی به عنوان شکلی از حکومت مطرح نبوده است و این واژه چندان بار معنی ای زننده ای نداشته است که نشود آن را درباره پادشاه و در نامهای خطاب بدو به کار نبرد. در پژوهشی با هدف بررسی سلطنت غزنوی از منظر سیاسی و حکومتداری، نمادها و نمودهای استبداد امیر مسعود غزنوی را میتوان بازشناساند و دریافت که فرمانرواییهای استبدادی در ایران با دسپوتیسم اروپایی، اگرچه در ظاهر یکسان مینمایند، تفاوتهایی داشته اند که به ایجاد دو شکل از حکومتداری انجامیده است. همچنین استبداد در ایران دارای ویژگیهایی بوده است که تبعات اجتماعی خود را در پی داشته و مانع از آن شده که مسائلی مانند فئودالیسم، قانون و ...در ادوار تاریخی ایران شکل بگیرد یا به آسانی پذیرفته بشود.

نویسندگان

مجاهد غلامی

استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه خلیج فارس، بوشهر، ایران