از سیاوش تا سیاه؛ ارتباط اسطوره سیاوش با شخصیت «سیاه» برساخته بیضائی (مطالعه موردی: سه گانه عروسکی، آهو، سلندر، طلحک و دیگران، جنگنامه غلامان، چهار صندوق، پرده خانه و سیاوش خوانی)
محل انتشار: سومین همایش ملی هنرهای نمایشی و دیجیتال
سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 462
فایل این مقاله در 16 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
CDDA03_003
تاریخ نمایه سازی: 11 آبان 1401
چکیده مقاله:
همیشه اسطوره و فلسفه مواضع متنوع و متفاوتی را در برابر هم اتخاذ کرده اند. عده ای از فلاسفه نقش اسطوره را در ساختن نظام هایفلسفی مهم میدانند و عده ای دیگر آن را رد می کنند. برای بررسی این موضوع در ادبیات نمایشی ایران، تیپ «سیاه» در نمایش های تخت حوضی را مورد بررسی قرار دادم که به باور گروهی از اسطوره شناسان برگرفته از اسطوره «سیاوش» است؛ اما به دلیل شفاهی و بداهه بودن حجم بزرگی از سیاه بازی ها، تصویر دقیق و کاملی از ابعاد شخصیت _ بیشتر تیپ_ سیاه در نمایشنامه های چاپ شده نیافتم؛ اما در این جستجو رسیدم به نمایشنامههای «بهرام بیضائی» که سیاه برساخته اش شخصیتی است میان اسطوره سیاوش و تیپ سیاه. در پایان به این نتیجه رسیدم که نوعی ارتباط میان اسطوره سیاوش و سیاه تختحوضی وجود دارد اما شکی نیست که رگههایی از سیاوش در فرهنگعامیانه ما، با تیپ سیاه تثبیت شده است. با توجه به عدم وجود منابع دقیق مکتوب بومی برای تعقیب نحوه تغییر و استحاله اسطوره سیاوشتا تیپ سیاه در آثار نمایشی ادبیات ایران، این پرسش هنوز برایم پارجاست: «سیاه نمایشه ای تخت حوضی که همیشه پیام آور بهار است آیا همان سیاوش است که از دموزی مشتق شده؟» در این مقاله سعی شده است با بررسی تغییرات نقش اسطوره سیاوش در نمایشنامه هایبیضائی، ردپای روند بقای این اسطوره از فردوسی تا بیضائی مورد بررسی قرار گیرد.
کلیدواژه ها:
نویسندگان