روایت بیهقی از برافتادن سیمجوریان در خراسان
محل انتشار: یازدهمین همایش ملی بزرگداشت بیهقی
سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 298
نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
BAYHAGI11_022
تاریخ نمایه سازی: 7 آبان 1401
چکیده مقاله:
سیمجوریان از خاندان هایی بودند که سال ها از سوی امیران سامانی بر ناحیه قهستان حکمرانی کردندو بارها منصب سپهسالاری را در ساختار نظامی سامانیان به دست آورند. در اواخر روزگار سامانی میانه ابوعلی سیمجور و امیر سامانی ناخوشایند شد. امیر برای مهار ابوعلی از غزنویان کمک خواست. سرانجام غزنویان با شکست خاندان سیمجوری بر خراسان تسلط یافتند. از آن جا که فهم چرایی برافتادن خاندان های در قدرت اهمیت دارد این پژوهش درصدد است با مراجعه به متن تاریخ بیهقی نوع روایت بیهقی را در تبیین افول خاندان سیمجوری نشان دهد. هرچند ابوعلی سیمجوری تلاش های زیادی کرد تا دوباره میراث اجدادی را به دست آورد اما به تعبیر بیهقی او را پیروزمندی شکست خورده می پندارد. پیش از نبرد طوس با آن که صلح خواهی سبکتگین را به صلاح خود می دانست به خاطر «ادبار»، جنگ (که برابر با شکست بود) را انتخاب کرد. پسر او ابوالحسن هم که در پناه دیلمیان می زیست به خراسان آمد و به دست ماموران محمود غزنوی اسیر شد و به این ترتیب سیمجوریان به خاطر ادبارشان برافتادند. در روایت بیهقی واژه «ادبار» که به نوعی مثبت گرایی اشاره دارد و بیهقی از شر آن به خدا پناه می برد به یک واژه کلیدی در تبیین افول خاندان سیمجوری تبدیل شده است.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
یعقوب تابش
استادیار گروه تاریخ تشیع، دانشگاه حکیم سبزواری