اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر سرسختی روان شناختی و باورهای غیرمنطقیزنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی

هدف: هدف این پژوهش «تعیین اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر سرسختی روان شناختی و باورهای غیر منطقی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی» است.روش: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی و طرح تحقیق از نوع پیش آزمون- پس آزمون می باشد. جامعه این پژوهش شامل کلیه زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی در سال ۱۳۹۵ و نمونه شامل ۲۰ نفر به عنوان گروه آزمایشی و ۲۰ نفر به عنوان گروه کنترل در گروه سنی ۲۰-۴۰ سال هستند. در این پژوهش از دو پرسشنامه باورهای غیر منطقی جونز (۱۹۶۸) و سرسختی روان شناختی مدی و کوباسا (۱۹۸۹) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها در تحلیل آمار توصیفی از شاخص های آماری میانگین، انحراف استاندارد و در تحلیل آمار استنباطی از آزمون کوواریانس چند متغیری به کمک نرم افزار ۱۸-SPSS استفاده شد. داده های آزمون در سطح معناداری (بررسی۰/۰۱>P) گردید.یافته ها: نتیجه آنکه آموزش مهارتهای زندگی بر سر سختی روان شناختی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی اثر افزایشی و بر باورهای غیر منطقی آنان اثر کاهشی داشته است.نتیجه گیری: با تدوین یک برنامه همه جانبه آموزش مهارت های زندگی در کشور برای اصلاح مشکلات مربوط به زنان سرپرست خانوار می توان به کاهش مشکلات روانشناختی آنان و مصون سازی از آسیب های روانی و ناهنجاری ها کمک شایانی کرد.

کلیدواژه ها:

مهارتهای زندگی ، سرسختی روان شناختی ، باورهای غیر منطقی ، زنان سرپرست خانوار