راه های آرامش ذهنی و عوامل رسیدن به آن

سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 560

فایل این مقاله در 13 صفحه با فرمت PDF و WORD قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

HELSCONF01_083

تاریخ نمایه سازی: 7 شهریور 1401

چکیده مقاله:

به منظور درک بهتر کنترل قدرتمند هیجان ها بر ذهن متفکر و علت آماده به جنگ بودن دائمی احساس و عقل با هم به چگونگی توسعه و تکامل مغز انسانی توجه کنید. مغز انسان، با وزنی کمتر از یک و نیم کیلو همراه با سلول ها و مایع عصبی خود، از لحاظ بزرگی حدود سه برابر مغز نزدیک ترین پسر عموهای تکاملی ما، پستانداران غیرانسانی است. طی میلیون ها سال تکامل، مغز ما از پایین به بالا رشد کرده است، به طوری که مراکز بالاتر به عنوان مکمل بخش های پایین تر و قدیمی تر آن ایجاد شده اند (رشد مغز در جنین انسانی به طور تقریبی همین مسیر را طی می کند). بدوی ترین بخش مغز ساقه یا ریشه ی مغز است که دور قسمت بالایی نخاع شکل گرفته است. این بخش در همه ی انواع حیوانی که چیزی بیش از حداقل دستگاه عصبی دارند مشترک است. ریشه ی مغز، فعالیت های اصلی زندگی نظیر تنفس و سوخت و ساز سایر اندام های بدن را تنظیم، و واکنش ها و حرکات کلیشه ای و ثابت را کنترل می کند. نمی توانیم بگوییم که این مغز بدوی قادر به فکر کردن با یادگیری است، بلکه مجموعه ای از تنظیم کننده های از پیش برنامه ریزی شده است که زنده بودن بدن را تامین و واکنش مناسب آن را برای بقا و زنده ماندن تضمین می کند. این مغز که در عصر خزندگان بالاترین رشد مغزی را نشان میداد، همانند ماری است که به نشانه ی مقابله با حملات در حال فشفش کردن است. مراکز هیجانی مغز از این بخش اولیه منشعب شدند. پس از میلیون ها سال تکامل، مغز متفکر یا «نیو کورتکس»، که به صورت پیاز بزرگی از نسوج به هم پیچیده لایه های بالایی را تشکیل می دهد، از این مراکز هیجانی منشعب شد. همین واقعیت که مغز متفکر از مغز هیجانی منشعب شده است، بخش اعظمی از رابطهی فکر و احساس را نشان میدهد . به این معنا که میلیون ها سال قبل از ایجاد مغز منطقی و عقلانی، مغز هیجانی در کله ی ما وجود داشته است.روش تحقیق کتابخانه ای می باشد.

کلیدواژه ها: