درباره بنیاد گنوسی گناه (نادانی و ناسپاسی) فریدون

سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 152

فایل این مقاله در 30 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

CSPL01_001

تاریخ نمایه سازی: 5 شهریور 1401

چکیده مقاله:

برخلاف شاهنامه که در آن فریدون با ویژگی هایی نیک ستوده شده است، در متن پهلوی مینوی خرد به تغییر کردن او به دست اهریمن (از نامیرایی به میرایی رسیدن) و ناسپاسی او به واسطه کم بهرگی اش از خرد اشاره شده و در متن روایت پهلوی هم آمده است که او هرمزد را خوار داشته است. پیش از این برخی پژوهندگان، علت گناهکاری فریدون را در تقسیم جهان جست وجو کرده اند و نگارنده نیز با این دیدگاه همدل است. می دانیم دوره اشکانی، از یک سو عصر رشد نحله های گنوسی بوده است و از سوی دیگر، این دوره عصر شکل گیری روایت های ملی است؛ پس باید بپذیریم روایات ملی از اندیشه-های گنوسی در دوره پارتی متاثر شده است که در شاهنامه، نشانه هایی از این تاثیرپذیری را می یابیم؛ چنان که به باور نگارنده، ناسپاسی/ گناه فریدون را باید برآیند همان تقسیم جهان دانست که در چارچوب اندیشه های گنوسی تحلیل پذیر است. در باورهای گنوسی ، شر به واسطه یک خطا یا نادانی (واژه ای که گنوسی ها به جای «گناه» به کار می برند) در جهان حکمران می شود؛ همان گونه که فریدون هم با تقسیم جهان میان فرزندانش، عمری طولانی به شر و شرارت می بخشد و کینه را از نسلی به نسل دیگر انتقال می دهد. مطابق با مینوی خرد (۲۰: ۱۸)، کسی که چنین کند به وظیفه اش درست عمل نکرده است و میرا می گردد؛ چنان که در جای دیگر از این متن (۷: ۲۷-۲۸) به میرا شدن فریدون اشاره شده است. از این سخنان درمی یابیم گناه فریدون همان تقسیم جهان است که به نهادینگی شر می انجامد. در جهان شاهنامه نیز می بینیم همه ناگواری هایی که تا پایان فرمانروایی کیخسرو رخ می دهد، ریشه در تقسیم جهان دارد. مطابق شاهنامه، دقیقا فریدون پیش از بخش کردن جهان، اختر فرزندانش را بدیشان می نماید و یقین می یابد «که آشوبش و جنگ بایست بود»؛ اما علی رغم این اطمینان، او به خطای بخش کردن جهان دست می-یازد و شر را در هستی نهادینه می کند.

نویسندگان

حمیدرضا اردستانی رستمی

دانشیار مرکز تحقیقات باستانشناسی و گردشگری، واحد دزفول، دانشگاه آزاد اسلامی، دزفول، ایران