نظریه فطرت و دلالت های کلان آن در طراحی الگوی پیشرفت

سال انتشار: 1393
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 84

فایل این مقاله در 23 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_POEN-1-2_006

تاریخ نمایه سازی: 5 مرداد 1401

چکیده مقاله:

مفهوم «الگوی پیشرفت» در جهان مدرن، خاصه در ادبیات علوم انسانی غالبا معنایی اقتصادمحور بر اذهان متبادر می کند و این امر، دستاورد سلطه تمدن مدرن مغرب زمین بر پهنه جهان امروز است. تمدنی که ریشه در هستی شناسی و انسان شناسی سکولار دارد.اسلام به عنوان دینی که داعیه سعادت دنیوی و اخروی نوع بشر را دارد، الگوی پیشرفت و تعالی خود را مبتنی بر هستی شناسی و انسان شناسی الهی عرضه می کند و تحلیل و تبیین این الگو، نیازمند نظریه پردازی توسط اندیشمندان و متفکران اسلامی است. «نظریه فطرت»، عنوان دیدگاهی انسان شناختی است که با تکیه بر اصول عمیق قرآنی و قواعد سدید حکمی و عرفانی بنا شده است. این نظریه سرشتی برای انسان تصویر می کند که الهی، فراگیر، تبدیل ناپذیر، غیراکتسابی و معصوم از خطاست و سایر موجودات، بدین سیاق از آن بهره مند نیستند؛ لذا فطرت، وجه تمایز انسان از سایر موجودات است. یکی از ابعاد این نظریه، توانمندی آن در تشریح پیوند وجودی میان انسان و دین است. نظریه فطرت، دین را کتاب تشریع الهی و انسان را کتاب تکوین او می داند؛ لذا میان این دو، پیوندی ناگسستنی برقرار می کند. با تکیه بر این نظریه، دلالت های کلانی در طراحی و تدوین الگوی پیشرفت می توان یافت که برخی از آن ها عبارتند از، «ضابطه مندی عقلانی پیشرفت»، «فطرت محوری، لازمه عدم انسداد مسیر پیشرفت»، «وحدت و یکپارچگی اجتماعی و لزوم التزام به نظریه فطرت»، «رابطه ضروری دین و پیشرفت»، «لزوم جامع نگری الگوی پیشرفت»، «ضرورت التزام به مفهوم «الگوی بومی پیشرفت»، «التزام به تعامل با دیگر الگوهای پیشرفت» و «امکان شکل گیری الگوی جهانی پیشرفت».

نویسندگان