مطالعه تطبیقی ایده ساختارشکنی در آثار طراحی لباس یاماموتو و مارجلا

سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 416

فایل این مقاله در 14 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_RAH-7-2_002

تاریخ نمایه سازی: 3 مرداد 1401

چکیده مقاله:

در میان سبک های مختلف هنری، طراحان ایده ساختارشکنی با تاکید بر روش های مفهومی و تغییر شکل یافته متاثر از مکتب فلسفی و پست مدرن ژاک دریدا فیلسوف ومنتقد ادبی دهه ۱۹۶۰، با تحلیلی انتقادی نسبت به نگرش های قطعیت گرای مدرنیسم و اصول زیبایی شناسی دست به اجرای آثار هنری خود زدند. در دنیای مد نیز طراحان ساختارشکن در مجموعه آثارشان با برش ها و ترکیب بندی های نامتقارن در انواع پارچه ها، به کارگیری مواد نامتجانس و تغییر کاربردی و ماهیتی اشیا به فرم لباس، یا اجراهای مفهومی مد، اصول رایج در طراحی لباس را به چالش کشانده اند. ساختارشکنی ابتدا در دهه ۱۹۸۰ توسط طراحان مد آوانگارد ژاپنی از جمله یوجی یاماموتو در پاریس دنیای غرب را به چالش کشاند و در انتهای این دهه الهام بخش طراح مطرح ساختارشکن دهه ۱۹۹۰ یعنی مارتین مارجلا شد. مهم ترین پرسش این پژوهش آن است که تفاوت های میان شاخصه های طراحی لباس یاماموتو و مارجلا چیست؟ در پاسخ، این مقاله به شیوه مطالعه کتابخانه ای و ماهیت توصیفی تحلیلی، و روش های نمونه گیری آثار به شکل احتمالی و طبقه بندی شده انجام گرفته است. بدین ترتیب، شش اثر از هر طراح با تکنیک های ساختارشکنی مورد نظر دو به دو طبقه بندی شده و شباهت ها و تفاوت های میان آن ها به شکل جداولی اجرا شده است. در نتیجه مقایسه آثار منتخب این دو طراح مد مشخص شد ویژگی های آثار یاماموتو اغلب به شکل های لایه لایه، سایز آزاد، فرم های حجمی، ارجاع تاریخی در مد احیایی و کارکردگرایی دیده می شود. درحالی که، در آثار مارجلا فرم های راسته یا تن خور، بریکلاژ، بازیافت و کمتر کاربردی بودن رویت می شود.

نویسندگان

بهناز قائدی

کارشناس ارشد طراحی پارچه و لباس، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران جنوب

الدوز خودی

دکترای پژوهش هنر، دانشگاه هنر تهران