جاودانگی انسان در اندیشه علامه طباطبایی؛ مسئله ای مبنایی در علوم انسانی
سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 536
فایل این مقاله در 9 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
HCWCONF01_028
تاریخ نمایه سازی: 1 مرداد 1401
چکیده مقاله:
موضوع این مقاله جاودانگی نفس در اندیشه علامه طباطبایی است. جاودانگی نفس آدمی از جمله مسائل علم النفس است که از گذشته تاکنون هر یک از اندیشمندان بر پایه اصول و روش برگزیده خویش معرکه آرا و محل تشتت انظار بوده است. در حال حاضر محققان با نظر ملاصدرا آشنایی دارند و چه بسا گمان میکنند که نظر علامه نیز همان نظر ملاصدرا است. ملاصدرا » بدن« انسان را همچون پوسته ای می داند که نفس با مرگ دنیوی، بدن را کنار میگذارد. در برزخ با مثال» ۵جزیی« هست. در عالم عقل نیز که تنها تعداد بسیار کمی به مرتبه عقلی می رسند، اینها با عقل »جزیی« هستند. »جزیی« بودن نیز به این دلیل است که در هر دو مرتبه برزخی و مثالی، مثال جزیی و عقل جزیی در معیت انسان و بدن انسان هستند. بدن مثالی و عقلی براساس ملکات ساخته می شود. براین اساس جاودانگی صدرایی عبارت است از: باقی بودن انسان به بقای جزیی . اما علامه انسان را نه یک وجود سیال اشتدادی، بلکه سه لایه وجودی است و هر لایه کار خودش را انجام می دهد، دوم. همه انسان ها ادراک عقلی دارند، اما شهود عقلی که وابسته به ایمان و تقواست- برای تعداد بسیار کمی از انسان هاست. ازاینرو همه انسان ها افزون بر جاودانگی مثالی، جاودانگی عقلی نیز دارند. سوم. بدن پوسته نیست، بلکه ماده برای بدن دیگر است؛ یعنی بدن دنیوی ماده بدن مثالی است و این بدن، ماده بدن اخروی است. پس بدن هم باقی است و این جاودانگی در بعد عملی انسان است. براین اساس به نظر می رسد که علامه در مسئله جاودانگی شارح ملاصدرا نیست، بلکه نظر مستقلی در این خصوص دارد.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
کبری نجفیان
کارشناسی ارشد فلسفه و حکمت اسلامی موسسه آموزش عالی آل طه، تهران
رضا اکبریان
استاد گروه فلسفه و منطق دانشگاه تربیت مدرس، تهران