بررسی سازکار نهاد تفسیر قانون اساسی ورویه های تفسیری درامریکا

قانون اساسی عالی ترین سند حقوقی یک کشور و راهنمایی برای تنظیم قوانین دیگر است. قانون اساسی تعریف کننده اصول سیاسی، ساختار، سلسله مراتب، جایگاه، و حدود قدرت سیاسی دولت یک کشور، و تعیین و تضمین کننده حقوق شهروندان کشور است. هیچ قانونی نباید با قانون اساسی مغایرت داشته باشد. به عبارت دیگر، قانون اساسی قانون تعیین کننده نظام حاکم است، قانون اساسی با وجود اهمیت و جایگاه سیاسی اش به عنوان سمبل یا سند میثاق ملی و نیز ارزش حقوقی بالای آن که نسبت به سایر قوانین موضوعه به آن برتری می بخشد از نیاز به تفسیر مستثنی نیست. از سوی دیگر، قانون اساسی هم همانند دیگر متون قانونی ممکن است ناقص، مجمل یا مبهم باشد و همین امر اجرای آنرا برای مجریان امر دشوار سازد، بویژه آنکه قانون اساسی بنابه ماهیتش تنها حاوی قواعد کلی است و ازاینرو تشخیص مصادیق آن گاه دشوارتراست . این پژوهش بابررسی سازوکارنهادتفسیر قانون اساسی و رویه های تفسیری در کشورامریکا بدنبال اصولی است تا احیانا بتوان به نقاط مشترکی در تفسیر قانون اساسی دست یافت که بتوان ازآن به عنوان بنیان های نظری وچارچوب عملی هرگونه تفسیرمعقول ازقانون اساسی یادکرد. انتخاب امریکا به عنوان کشور موضوع مقاله به دلیل وسعت ادبیات تفسیر وبطورکلی حقوق اساسی دراین کشورمی باشد. نظام حقوقی ،سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی ایالات متحده آمریکا تاثیر غیرقابل انکاری در نظریه های علمی حقوقی در جهان داشته است و در این میان نقش و کارکردهای دیوان عالی این کشور باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.