بررسی موانع کاربردی سازی علم سیاست از دیدگاه مدیران اجرائی استان کرمان

هدف پژوهش: هدف این پژوهش تجربی کشف موانع موجود در راه کاربردی­سازی علم سیاست از دیدگاه مدیران اجرائی و دولتی استان کرمان است. روش­شناسی پژوهش: روش­ پژوهش، روش کیفی «داده­­­بنیاد» آنسلم اشتراوس و ژولیت کربین است. جامعه پژوهش شامل مجریان، مدیران و مسولین اجرایی و دولتی استان کرمان است و شیوه نمونه­گیری به صورت نظری باز و هدفمند با انتخاب موارد بارز و شاخص برای رسیدن به معرف بوده است. نحوه جمع­آوری داده­ها به صورت میدانی با فنون مصاحبه و شیوه تحلیل داده­ها به وسیله نرم افزار اطلس تی.آی بوده است. تدوین سوالات مصاحبه در ابتدا مبتنی بر مطالعات قبلی و سپس در حین مصاحبه تغییر یافته­اند و در مجموع ۶ سوال از ۳۵ مدیر استانی در طی ۵ ماه پرسیده شده­ است. یافته­های پژوهش­: یافته­های پژوهش اشاره به کشف و شناسایی ۶ مقوله با ۲۹ مفهوم در خصوص موانع کاربردی­شدن علم سیاست دارد و این مقولات عبارتند از: «سیاست»، «فرهنگ»، «سازمان»، «روش»، «نیروی انسانی»، «ارتباطات». نتایج پژوهش: نتایج پژوهش حکایت از این دارد که در میان شش مولفه کشف شده، مولفه سیاست از تعین بخش­ترین و در مقابل، مقوله تعامل از متاثرترین موانع بوده است. اما موانع دیگر همچون فرهنگ، سازمان، روش و نیروی­ انسانی به لحاظ اهمیت در طیف میانه قرار داشته و جزو تاثیرگذارترین موانع به شمار می­روند. نتیجه این­که حل موانع موجود کاربردی­شدن علم سیاست مستلزم اعتمادسازی میان نهاد علم و سیاست، استقلال نهاد علم و درون­زا شدن کاربردی­سازی است.  

کلیدواژه ها:

سیاست ، علم سیاست ، دولت ، کاربردی سازی ، روش شناسی کیفی