توازن قوا عاملی محرک در کنشگری مسکو نسبت به واشنگتن؛ مطالعه موردی: حوزه راهبردی اوراسیای مرکزی

سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 238

فایل این مقاله در 17 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JPOIR-5-9_012

تاریخ نمایه سازی: 21 خرداد 1401

چکیده مقاله:

گرایش به سوی منطقه گرایی سبب شده است تا آوردگاه راهبردی اوراسیای مرکزی به عنوان یکی از مهم ترین مناطق ژئوپلیتیک جهان، بنا به موقعیت امنیتی، راهبردی و اقتصادی ویژه ای که احراز نموده است بیش از پیش در کانون توجه روسیه، ایالات متحده و دیگر قدرت های منطقه ای و جهانی قرار گیرد. در این میان مسکو که در سودای احیای جایگاه ابرقدرتی خود است طی سالیان اخیر با تکیه بر ذهنیت تاریخی، دکترین خارج نزدیک، رویکرد نواوراسیاگرایی و همچنین گفتمان ژئوپلیتیک منفعت بنیان در عرصه سیاست خارجی کوشیده است تا راهبرد امنیتی خود را از راهبردی جهانی با رویکردی مضیق به راهبردی منطقه ای با رویکردی موسع تبدیل نموده و از این رهگذر راهبرد توازن قوا را به عنوان الگوی رفتاری خود برای مواجهه با یک جانبه گرایی واشنگتن در پیش گیرد. نوشتار حاضر با استفاده از مولفه های تئوریک مستتر در تئوری توازن قوا و همچنین بهره گیری از روش پژوهش کیفی و ابزار مطالعات اسنادی، کوشیده است تا به این پرسش پاسخ دهد که در چارچوب راهبرد موازنه قوا، روسیه چه تمهیداتی را برای مقابله با اقدامات یک جانبه ایالات متحده در حوزه راهبردی اوراسیای مرکزی در پیش گرفته است؟ فرضیه ای که در مقابل پرسش مزبور قابل طرح می باشد ناظر بر آن است که مقامات کرملین از طریق تولید نظام های معنایی، شیوه تفسیر مادی و بازچینش مستمر فهرست دوستان/دشمنان کوشیده اند تا با تلقی واشنگتن به عنوان کنشگری چالش گر، مهار این بازیگر فرامجموعه ای را با هدف تحدید نفوذ، قبض ژئوپلیتیک و کاهش وزن راهبردی در قالب راهبردهای نظامی، اقتصادی و همچنین سیاسی و امنیتی (بحران اوکراین) در پیش گیرند.

نویسندگان

سید جواد امام جمعه زاده

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان

مهناز گودرزی

عضو هیئت علمی گروه روابط بین الملل، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد خوراسگان