دستیابی به
توسعه و بهبود کیفیت زندگی از آرمان هایی است که همواره ذهن بشر را به خود مشغول کرده است و بدون شک مهمترین عاملی که آهنگ رشد و
توسعه اقتصادی و اجتماعی را تسریع می بخشد" منابع انسانی" آن جامعه است. هر جامعه انسانی نیز متشکل از
زنان و مردانی است که تحت روابط متقابل اجتماعی در عین وابستگی متقابل هر یک از دو جنس و به یکدیگر نقش و کارکرد ویژه را ایفا می کنند و بی تردید
زنان به عنوان نیمی از جمعیت نیز تاثیر مستقیمی در
توسعه جامعه دارند. امروز
زنان در ادبیات
توسعه جایگاه مهم یافته اند، به این معنا که بخش عمده ای از
توسعه معطوف
زنان گردیده است .یعنی آنان می بایست در
توسعه نقش داشته باشند. قدرت دادن به
زنان و برداشتن موانع از سر راه آنها بابت بهبود وضعیت سیاسی اجتماعی، اقتصادی و بهداشتی آنها در جامعه می گردد. مطالعات مربوط به نقش
زنان در
توسعه اقتصادی نشان می دهد که در سال های اخیر نسبت
زنان شاغل به مردان در فعالیت های اقتصادی بیشتر بوده است و این امر بیانگر حضور فعال
زنان در عرصه اقتصادی است که می تواند اثرات چشمگیری در جامعه و
توسعه آن داشته باشد. همچنین مشارکت اقتصادی
زنان باعث افزایش متوسط درآمد خانواده و کاهش باروری و بهبود سطح زندگی خانواده و کاهش رشد جمعیت و جمعیت مصرف کننده و در نهایت افزایش میزان بهره وری در بخش های مختلف اقتصادی است. نوشتار حاضر در صدد است با شیوه تحلیلی_ توصیفی ضمن انجام یک تحلیل اقتصادی در زمینه
توسعه به چگونگی رابطه
زنان در
توسعه یافتگی و تاثیرگذاری مشارکت آنان به عنوان نیمی از نیروی فعال جامعه در فعالیت های اقتصادی برای دوره زمانی ۴۰ سال های بعد از انقلاب اسلامی تحقق
توسعه بپردازد.