تحلیل داستان سیاوش در شاهنامه فردوسی طبق نظریه شخصیت فروید

سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 223

فایل این مقاله در 17 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

LLCSCONF10_048

تاریخ نمایه سازی: 10 اردیبهشت 1401

چکیده مقاله:

امروز میان قصه های اساطیری با روانشناسی پیوند عمیقی بر قرار شده است. در واقع یکی از کارکردهای و کار ویژه های روانشناسی، شناخت از خاستگاه و بنیادهای روانی اسطوره ها است و درصدد آن است که بخواهد چگونگی ارتباط میان اسطوره و ساختار روان انسان را تبیین کند. در داستانهای شاهنامه اثر گران سنگ حکیم توس فردوسی به ویژه در بخش پهلوانی و قهرمانی داستانهایی وجود دارند که قابلیت تحلیل بر مبنای روان شناختی را دارا هستند. در این ارتباط مولفه های مربوط به روانشناسی شخصیت فروید به ویژه در حوزه (ساختار شخصیت انسان) و مولفه های روانشناسی کارل یونگ به ویژه در حوزه های (کهن الگوها) بیشترین قابلیت کاربردی – تحلیلی را برای داستان های شاهنامه دارا می باشند. بر این اساس، پژوهش حاضر تلاش دارد که ضمن معرفی و جایگاه شاهنامه در ادبیات ایران و پیکر بندی آن از منظر موضوعیت، داستان سیاوش را براساس ساختار شخصیت انسان طبق دستگاه روانشناسی فروید، مورد ارزیابی و تحلیل قرار دهد. یافته های و نتایج پژوهش نشان داده اند که بر اساس ساختار شخصیت انسان طبق دستگاه روانشناسی فروید، سودابه و کیکاوس در نماد من یا (خود) سیاوش و میخسرو نماد فرامن (یافراخود) بوده اند. به این ترتیب نهاد یا باطن سیاوش مظهر پیروزی بر نهاد سودابه و افراسیاب است که نماد پلشتی و ناروایی است. لازم به ذکر است که پژوهش حاضر بر اساس هدف کاربردی و بر اساس تحلیل داده ها، کیفی است. در این ارتباط، داده های مرتبط با پژوهش با دقت از منابع قابل اتقان واز طریق مراجعه به کتابخانه و آرشیو اسناد و مدارک و همچنین جستجو در شبکه های مجازی و اینترنتی استخراج گردید.

کلیدواژه ها:

نویسندگان

خدیجه سام دلیری

دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد چالوس. ایران

وجیهه ترکمانی

استادیار و عضو هیئت علمی گروه زبان وادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد چالوس، ایران