تاریخ نگاری ناسیونالیستی مصری: مطالعه موردی الثوره العرابیه رافعی

سال انتشار: 1393
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 204

فایل این مقاله در 36 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_PTE-6-23_006

تاریخ نمایه سازی: 23 بهمن 1400

چکیده مقاله:

در سال ۱۹۳۷م، برای نخستین بار در کتاب الثوره العرابیه، روایتی انقلابی از واقعه­ای در گذشته­ای نه چندان دور صورت گرفت. این واقعه، جنبش عرابی­پاشا و نویسنده آن، عبدالرحمن رافعی بود. بیش از بیست سال از نخستین انتشار متن الثوره سپری نشده بود که خلاصه­ای از آن به دست رافعی چاپ شد، اما این بار به نام الزعیم­الثائر، احمد عرابی. خیلی زود خوانندگان و حکومت وقت تفاوت کتاب دوم را نه در خلاصه­ بودن آن، که در نگاه جدید و متفاوت به عرابی دریافتند. چرا رافعی جنبش عرابی را انقلاب متفاوتی روایت کرد؟ و چرا توصیفش را از پیشوای انقلاب دگرگون ساخت؟ معنا و هدف این متون چه بود؟ رویکرد مقاله حاضر برای پاسخ به این پرسش­ها، مطالعه شاخصه­های تاریخ­نگاری دو اثر است. این شاخصه­ها در قالب گفت­وگوی میان متن با نویسنده و بافت­های موقعیتی، اندیشه­ای­ و سیاسی- اجتماعی زمانه­ی متن تحلیل می­شوند. خوانش انتقادی و چرایی تولید و تغییر متون تاریخ­نگاری رافعی- به دلیل تعلق وی به گروه­های ناسیونالیستی- تا حد زیادی روشن­کننده جریان تاریخ­نگاری ناسیونالیستی در مصر سده بیستم میلادی است. از این منظر، الثوره العرابیه و خلاصه آن، بازتاب خواسته­ها و سرخوردگی­های تاریخ­نگاری ناسیونالیستی سده بیستم از واقعیت­های جامعه عصر خویش است. واکاوی حاضر نشان می­دهد، رافعی متاثر از فضای آزادتر سیاسی دهه ۱۹۳۰م، موقعیت حزب وطنی و اندیشه ناسیونالیستی­اش، برای نخستین بار جنبش عرابی را یک انقلاب علیه استبداد و نفوذ اجنبی تعبیر کرد. رافعی در روایتش به خاطر شکست انقلاب و اشغال کشور، با تندی و خشم به عرابی تاخت. بعدها رافعی متناسب با فضای متشنج سیاسی، ناکارآمدی دولت مردان ملی­گرا و تحول نیاز سیاسی-فکری مصر به رهبرانی متفاوت در آغازین سال­های دهه ۱۹۵۰م، مجبور به تغییر نظرگاه منفی­اش نسبت به عرابی شد.  

نویسندگان

حسن حضرتی

دانشگاه تهران، گروه تاریخ