دکارت و زبان شناسی

سال انتشار: 1377
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 95

فایل این مقاله در 12 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_LTR-2-5_001

تاریخ نمایه سازی: 18 بهمن 1400

چکیده مقاله:

در گذشته و حال مکتبی در زبان شناسی نمی توان یافت که متاثر از آراء مکتبی فلسفی نباشد. این به هیچ وجه شگفت انگیز نیست زیرا زبان و قوه نطق همیشه و همواره به دلائل مختلف دارای اهمیت ویژه ای برای مطالعه طبیعت انسان بوده است. یکی از آن دلائل این است که زبان موهبتی ویژه انسان است و همه انسانها، مگر در آسیب دیدگیهای مغزی بسیار شدید، بهره مند از آن می باشند. دیگر اینکه، زبان با قلمروهائی همچون اندیشه و روابط اجتماعی مانوس و مرتبط است، و آخر اینکه زبان نسبت به دیگر قلمروهای ذهن (همچون خلاقیت هنری) بیشتر قابل دسترسی و مطالعه است. در طول تاریخ زبان شناسی و مطالعه زبان اینکه آیا رابطه بین صورت (زبانی) و معنا رابطه ای است "طبیعی" و یا" قراردادی " پرسشی است که بارها مطرح شده است و در کراتیلس افلاطون نیز مورد بحث است و اساسا دارای خاستگاهی فلسفی درباره طبیعت و قرارداد می باشد. همچنین اینکه زبان و مشخصا فرایندهای موجود در آن قاعده منداند یا اینکه قاعده منداند اما دارای بی قاعدگی های فراوان نیز می باشند که در خور مطالعه است قدمتی کهن دارد و مثلا ارسطو قاعده مندی را تمایل اغلب در زبان دانسته است. همچنین در عصر شخصیتی که مورد توجه این مقاله است، رنه دکارت (۱۹۵۶-۱۶۵۰)، فلسفه و علم جدای از هم نبودند و مشخصا آراء فلسفی دکارت از آراء علمی او تفکیک پذیر نیست و اصطلاح دستور فلسفی (philosophical grammar) که مربوط به همان عصر است به معنای دستور علمی بود. دستور فلسفی (یا دستور همگانی و جهانی) علمی قیاسی بود که به اصول تغییر ناپذیر و همگانی زبان گفتار یا نوشتار می پرداخت، اصولی که بخشی از طبیعت مشترک انسان است (جامسکی ۱۹۸۸، صفحه ۲ و ۳).

نویسندگان

محمد دبیر مقدم

هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی