حکمت اسلامی و اصول کنترل فساد اداری

نمونه های بارز اصول اسلامی کنترل فساد اداری در نهج البلاغه مشهود است. این مفاسد در عصر جدید با جرایم اقتصادی تلفیق شده، از این حیث کنترل آنها در ابعاد داخلی و بین المللی دارای درجه اهمیت بسیار بالایی است. میزان این اهمیت زمانی ملموس تر شده که کارکنان و مقامات مسئول در پستهای حساس مرتکب مفاسد اداری شوند. تاثیرات منفی این موضوع از یک سو بر عملکرد قوای سه گانه و از سویی دیگر بر جامعه نمود پیدا می نماید. مهمترین اثرات منفی این مفاسد بر قوای سه گانه، نفوذ مجرمین یقه سفید به بدنه دستگاه های حاکمیتی و ایجاد وقفه در حرکت رو به جلو کشور است که قوادر پا سخگویی به افکار عمومی جهت رد این مفا سد و جرائم از بدنه خویش، اوقات زیادی را صرف خواهند نمود. در حالی که این اوقات می توانست باری از مشکلات جامعه را مرتفع نماید. همچنین وقوع این مفا سد می تواند باعث افزایش حس بی اعتمادی جامعه، به دستگاه حاکمیتی شده و موجبات زوال حکومت را فراهم آورند، لذا جهت جلوگیری از وقوع این معضلات، کن ترل اصولی امور اداری از الزامات دستگاه های حاکمیتی می باشد. این مقاله سعی دارد با روش توصیفی تحلیلی نقش هر یک از قوا، در خصوص چگونگی کنترل فساد اداری و مقایسه آن با اصول اسلامی را بررسی نماید.

کلیدواژه ها:

اصول اسلامی ، جرایم یقه سفید ، قوای سه گانه ، کنترل مفاسد اداری