همه ما گاهی در
زندگی با چالش ها و مشکلاتی مواجه می شویم. در برخورد با این دشواری ها، در اختیار داشتن منابع و
مهارت هایی که به ما کمک می کنند تا به بهترین شکل ممکن از عهده ی حل مشکلات خود برآئیم و تسلی بخش است. انتقاد مهم به تعلیم و تربیت رسمی این است که به برخی
مهارت های حرفه ای و ابزاری و تنها بر بعد شناختی تمرکز کرده است و به دیگر ابعاد فکری و روانی و اجتماعی توجهی ندارد. ضرورت یاری افراد جهت رشد بهتر
مهارت های
زندگی و معیشت خود، رفته رفته از اهداف مهم
آموزش و پرورش تلقی می شود. مدرسه علاوه بر کارکردهای رسمی آموزش خواندن و نوشتن باید در زمینه های آموزش
مهارت های
زندگی به دانش آموزان نیز ایفای نقش کند. تأکید بیش از حد بر اطلاعات و دانش نظری، دانش آموزان را از یادگیری
مهارت های ضروری
زندگی محروم می سازند. آموزش اخلاق و
مهارت های
زندگی هدف اصلی دستگاه آموزشی – تربیتی اما چه راه کارهایی برای آن مدنظر است تا قوه ی خلاقیت دانش آموزان بارور شود و بر عرصه ی دانش و
زندگی از آن بهره مند شوند.
آموزش و پرورش در جوامع بشری برای بهبود وضعیت
زندگی انسان ها و تربیت نیروی انسانی مؤثر در رشد جامعه تلاش می کند، حال آن که در کنار
مهارت های عمومی (خواندن و نوشتن و...)، رسیدن فراگیران به تفکر منطقی از اهداف اصلی فرآیند تعلیم و تربیت است که دولت ها برای آن از منابع عمومی کشور هزینه می کنند در واقع صرف این هزینه با تأثیر چندین برابر در رشد جوامع، سرمایه گذاری بسیار موفق و نتیجه بخش است.