خوانش حکایت «پیرچنگی» از منظر نظریه لکان

سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 139

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_IAUZ-14-55_002

تاریخ نمایه سازی: 22 آبان 1400

چکیده مقاله:

Normal۰falsefalsefalseEN-USX-NONEAR-SA /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:۰; mso-tstyle-colband-size:۰; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:۹۹; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:۰in ۵.۴pt ۰in ۵.۴pt; mso-para-margin:۰in; mso-para-margin-bottom:.۰۰۰۱pt; text-align:justify; mso-pagination:widow-orphan; font-size:۱۰.۰pt; font-family:"Times New Roman","serif";} >نقد روان‎کاوانه و خوانش متون از منظر آرای روانکاوانه، یکی از رویکردهای نقد ادبی است که با بهره‎گیری از دیدگاه‎های روان‎شناسانه، متون ادبی را مورد بررسی قرار می‎دهد و لایه‎های جدیدی از معنا را آشکار می نماید، ژاک لکان، روان‎کاو فرانسویاز نظریه پردازان مهم نقد روان کاوانه به شمار می آید، وی با بهره‎گیری از نظریات فروید در روان‎شناسی و نظریات سوسور در حوزه‎ زبان‎شناسی ساختاری، نظریه جدیدی را مطرح کرد که در ادبیات نیز کاربرد فراوانی دارد، نظریه لکان از سه ساحت خیالی، رمز و اشارت و واقع تشکیل شده است که بی‎شباهت با مراحل سیر و سلوک عرفانی نیست و می توان بر اساس آن خوانشی تازه از متون عرفانی ارائه کرد،، در این پژوهش برای بررسی میزان انطباق این نظریه با متون عرفانی، قصه «پیرچنگی» از مثنوی معنوی مولانا مورد خوانش قرار گرفته است و مشخص گردید که مراحل سیر و سلوک پیر را می توان با سه مرحله نظریه لکان منطبق نمود، آنچه در این حکایت مهم است نقش خلیفه در پیشبرد حکایت است، وی همچون روان‎کاوی ظاهر می‎شود که فرد را در طول مراحل گوناگون همراهی می‎کند و به او کمک می‎نماید تا با عبور از ساحت رمز و اشارت، با خود واقعی‎اش مواجه شود

نویسندگان

محمدرضا حاجی آقابابایی

استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی