مقایسه ادبی دو رمان دنیای قشنگ نو و ۱۹۸۴

سال انتشار: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 409

فایل این مقاله در 16 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

EJPS05_014

تاریخ نمایه سازی: 12 شهریور 1400

چکیده مقاله:

در این پژوهش بررسی و مقایسه دو پادآرمانشهر ۱۹۸۴ و دنیای قشنگ نو مورد بررسی قرار گرفته است. نویسندگان هر دو ویرانشهر دو دنیای متفاوت را برای آینده در دید ما جلوه گر می کنند. جورج اورول که با کتاب ۱۹۸۴ خود بر اساس نگرانی هایی که درباره چگونگی وجود احزاب زمان خود از جمله کمونیسم ، نازیسم وسرمایه داران که به وسیله آن ها اروپا وجهان با جنگ های مختلف روبرو شده است، آینده نگری را بر اساس پراکندگی این عقاید و سرانجامی که دارند بیان می کند. برخلاف او آلدوس هاکسلی نویسنده کتاب دنیای قشنگ نو درباره آینده ای نه چندان نزدیک صحبت می کند که در آن تکنولوژی انسان را احاطه کرده است و باعث ایجاد این تصور می شود که انسان به برده ی تکنولوژی تبدیل خواهد شد. در این دو دنیای متفاوت درباره تمامی ویژگی های اجتماعی از جمله علم هنر ادبیات و غیره به دو گونه متفاوت صحبت می شود. حاکمان ویرانشهر جرج اورول نمی خواهند بگذارند که مردم بفهمند که حقیقت چیست اما در ویرانشهر آلدوس هاکسلی مردم نیازی به دانستن حقیقت نمی بینند و علاقه ای به دانستن آن ندارند .در هر دو ویرانشهر علم نقش ویژه ای را ایفا می کند .در کتاب ۱۹۸۴ ،دانستن، گناه است و مجازات دارد اما در کتاب دنیای قشنگ نو دانستن برای مردم بی اهمیت است و به همین علت علاقه ای به آن نشان نمی دهند. در واقع میتوان گفت با وجود اینکه قسمتی از پیش بینی های جورج اورول در قرن بیستم به حقیقت پیوست اما در نهایت این پیش بینی آلدوس هاکسلی بود که به واقعیت بدل شد و این واقعیت را نشان داد که دیگر انسان نمی خواهد که بفهمد نه این که کسی جلوی او را برای دانستن گرفته باشد. این پژوهش به قصد تر و موقر تری به خود می گیرد

نویسندگان

حسین چهاردولی

دانشجوی کارشناسی رشته ادبیات فارسی، دانشگاه فرهنگیان شهید مقصودی همدان